قاضی محمد و مینا حین خالی
برخی از تحلیلگران مسائل کردستان حضور زنان در مبارزات کردستان را از مشخصههای احزاب و گروههایی میدانند که وابسته به جنبش چپ کردستان بودهاند و در این میان حزب دمکرات که حزبی با برنامه سوسیالیستی و گفتمان ملی محور است، کمتر جزء احزاب چپ کردستانی قرار گرفته و در نتیجه کمتر هم در مورد حضور و مشارکت زنان در این حزب بحث شده است.
البته در سپهر سیاسی کردستان هم معمولا تحلیلگران، تفسیرهای متفاوت از تفسیرهای جنبش چپ در مورد حزب دمکرات ایراد می کنند و حتی گاهی الترا چپ های کردستان حتی حزب دمکرات را متعلق به اوردگاه غیره چپ معرفی می کنند.
هدف این نوشته اثبات عضویت حزب دمکرات در اوردگاه چپ و یا برعکس آن نیست، بلکه نوشته کنونی تبیینی است در مورد نگاه و حضور زنان در صفوف مبارزات حزب دمکرات.
همچنان که در سطور فوق نیز اشاره شد هم افکار سطحی جامعه و هم گروهی از تحلیگران حضور زنان در مبارزات کردستان را از مشخصههای جریانات چپ دانستهاند، اما آیا در مبارزات ملی محور کردستان که نمایندگی آن در کردستان ایران تا حدود زیادی بر عهده حزب دمکرات است، زنان حضور دارند؟ اگر جواب آن بله است، نوع حضور آنها از چه جنس و نگاهی است؟
برای مبارزاتی که از بطن اجتماع برخواسته شود و خواست آن بر اساس حقوق و مطالبات ملی-دمکراتیک محوربندی گردد، مسئله حضور یا عدم حضور زنان نیست، بلکه مسئله اساسی نوع حضور آنان است. چون بلامنازع است که زنان بخشی از اجتماع هستند و اگر محوریت گفتمان برنهاده بر مطالبات و حقوق هویتی همان اجتماع باشد، پس بسیار روشن است که زنان به مثابه یکی از عنصرهای اساسی تشکیل دهنده اجتماع در مبارزات هم عنصری اساسی باشند و در مبارزات مشارکت کنند، اگر غیر این باشد این مبارزه و گفتمان باید در اصالت گفتمانی خود در گمان باشد، یا محورهای خود را تغییر دهند، چون حقوق و مطالبات هویت محوری، حقوق و مطالبه انسان محور است نه مرد محور و یا زن محور.
اما حضور زنان در گفتمان ملی دمکراتیک محور و به طبع آن در مبارزات حزب دمکرات از چه نوعی است؟
از لحاظ قدمت حضور زنان در حزب دمکرات به روزهای اولیه تشکیل این تشکل برمی گردد. قاضی محمد تلاش کرد با مشارکت دادن زن و دختران خود در صفوف حزب دمکرات، همزمان هم نقشی مبارزاتی برای این جنس در اجتماع بدهد و هم جامعه مرد سالار آن عصر را برای قبول این نقش تشویق کنند. در روز اعلام جمهوری در میدان “چوارچرا”، دو زن از سخنرانان اصلی مراسم بودند و بعدها هم همه قوانین و راهکارهای تربیتی و آموزشی که توسط این حکومت تعیین شد، بطور مساوی کودکان مذکر و مونث را در بر می گرفت.
قاضی محمد در نشست سران عشایر در مورد ضرورت تشکل زنان که در آن زمان با مسئولیت “مینا حسن خالی” (همسر قاضی محمد) شکل گرفته بود، گفت: برای داشتن جامعه امن باید این تشکل شکل بگرید (این گفته از زبان مینا حسن خالی روایت شده است).
اما حضور زنان در صفوف حزب دمکرات در آن زمان و بعدها، نه از آن نوع حضور در اجتماع است که زنان را به سوژه جنسی تبدیل می کند، و نه از نوع حضور چپی که در آن تاکید بر عدم اختلاف زن و مرد در نوع مبارزات است.
حضور زنان در مبارزات گروهای چپی در واقع براساس و با تاکید بر عدم اختلاف بین زن و مرد در مبارزات طراحی شده است، نه حقوق یکسان و یا حتی مشارکت هم سو. در این نوع، حضور زن از زنانگی خود خالی شده و جای آن را با صفت ها و خصایص مردانگی پر می شود. هر چند در سطح تئوری در این گفتمان مسئله یکسانی جنسی بسیار مطرح و پررنگ است، اما در عمل بجای یکسانی حقوقی و مد نظر قرار گرفتن اختلافات جنسی و جسمی در مبارزه، یکسانی رفتاری و شکلی در مبارزه مد نظر است. این نوع یکسانی از چنان اهمیتی برخوردار است که گاهی تا سطح ابزار شدگی، خصوصا ابزار شدگی رسانهای برای اغفال افکار عمومی، پیش می رود.
در این نوع حضور هر آنچه نماد زنانگی تلقی می شود از زنان گرفته و جایگزین آن از لحاظ رفتاری، شکلی و حتی زبانی یا رفتار و شکل مردان است و یا اسماء و نشانههایی است که خشونت از مشخصههای آن است و این مورد برای آن است که خشونت در نقطه تقابل زنانگی و نهی کردن لطافت زنانگی قرار داده شود. مثال زنان را شیر زن می خوانند محرز است که در اینجا شیر نماد خشونت مشروع و خوشایند است و یا گاهی در تعریف یک زن ادعا می شود که “مانند یک مرد می جنگد” و یا “مانند یک مرد شجاع است”.
جدا از این مسئله باید اظهار داشت که در جریانات و احزاب چپ، که احزاب چپ کردستانی هم از آنها جدا نیستند، “نظم آهنین درون حزبی” ایجاب می کند که تمام مبارزان حداقل از لحاظ شکلی و رفتاری مشابه هم باشند و البته این چارچوب هم موجب می شود که زنان از هویت تهی شوند.
اما در گفتمان ملی دمکراتیک کردستان که حزب دمکرات نمایندگی آن را دارد، زنان حضوری با تاکید بر زنانگی آنها و در مقایسه با مردان حضوری متفاوت و غیره یکسان از لحاظ رفتار مبارزاتی دارند. البته این تفاوت حضور و مشارکت به منزله برتری یکی بر دیگری نیست، بلکه بر پایه اختلافات بیولوژیکی، روحی و همچنین نیاز مبارزاتی است.
در این حزب مشارکت و نقش زنان با تکیه بر ماندگاری مشخصه زنانگی زن و متفاوت با مردان، اما هم سو با آنها است. البته بکارگیری اختلافات بیولوژیکی و روحی جنسیت مختلف برای توسعه مبارزات چارچوب مدیریتی گفتمان را مشخص می کند.
در این گفتمان زنان نه سوژه جنسی هستند و نه متهمان جنسی. البته آنها مردانی خشن و جنگجو هم نیستند. زنان در گفتمان مبارزاتی ملی دمکراتیک کردها، انسانهایی تلقی می شوند که با مدنظر گرفتن اختلافات روحی و جسمی در راستای مطالبات حقوقی هویت خود به بخشی از مبارزات تبدیل می شوند، نقشی دارند و مبارزه می کنند. آنها از این حق برخوردارند که زنانگی خود را داشته باشد و همزمان مبارزی تاثیرگذار و معتقد هم باشد، به این مفهوم که در گفتمان مبارزاتی ملی دموکراتیک، هیچگاه تاکید نمی شود که زنان برای مبارز بودن حتما باید چهرهای مردانه و خشن به خود بگیرند، و صد البته نقش زنان در مبارزات تنها به حضور آنها در صفوف نیروهای نظامی هم تقلیل داده نمی شود، هرچند این مسئله به معنی عدم حضور نظامی آنها نیست.
زنان در چارچوب مبارزات نقش متفاوت اما بر اساس جنسیت خود پیدا خواهند کرد. البته شاید این مسئله زیاد باب طبع زنانی که به عدم تغییر مسئولیت و رفتار اجتماعی به دلیل عدم اختلاف روحی و جسمی باور ندارند، نباشد و البته در این گفتمان مسئله “تبعیض مثبت جنسی” هم محلی از اعراب ندارد.
خواستگاه فکری این گفتمان به فرهنگ غیره اسلامی کردستان برمی گردد، به همین دلیل این گفتمان در جامعه کردستان غریب نیست اما این هم بدان مفهوم نیست که پیروی کردن از نگاه زنانگی موجود در گفتمان ملی دموکراتیک کردستان در جامعه به آسانی قابل انجام است، بلکه این نگاه هم در جامعه و هم در سطح روشنفکری نگاهی ناشناخته و فاقد هژمونی است و این مسئله نگاه را هم در سطح فکری و هم در سطح عملی با چالشهای فراوان روبرو کرده است.