رنجیده ام و رنج می برم / رها از زندان قرچک ورامین

5 مرداد 1392

images (4) کانون زنان ایرانی: رها دخترجوانی که سالهاست در زندان قرچک ورامین به سر می برد. در یادداشت کوتاهی برای ما از رنج ها و دردهایش می نویسد، دردهایی که مثل خوره روح و روانش را می تراشد . زندان قرچک ورامین، زندانی است که از آن بارها از سوی رسانه ها و مجامع حقوق بشری با عنوان کهریزک دوم یاد شده است. زندانی با شرایط کاملا غیر استاندارد و غیر بهداشتی که زندانیان زن در آن نگهداری می شوند و در سه سال اخیر بسیاری از سازمانهای حقوق بشری و زندانیان سیاسی محبوس دراین زندان در باره وضعیت نابه سامان آن هشدار داده اند.

او درباره رنج هایش برایمان می نویسد:« اگر اینجا نبودم هرگز رنج زنانی را که یک شبانه روز در وحشت صبح چهارشنبه شوم که دهان طنابی ضخیم برای شان گشوده شده و در رنج سلول انفرادی به سر می برند و در عرض 5 ساعت بوی مرگ می گیرند را نمی فهمیدم.»رها اکنون در سالن 5 این زندان به سر می برد .به یاد خدای مهربان که در بالاترین پله بخشش و گذشت ایستاده و بدین شکل به ما انسانها مهربانی را آموخته است .می خواهم فکر کنم آیا من هم از این موهبت و بخشش الهی بهره ای برده ام یا نه ؟آیا می توانم کسانی را که حق بزرگی را از من ربوده اند ببخشم ؟یا فقط تظاهر می کنم که قصد بخشش دارم . صادق هدایت جمله ای عجیب دارد که می گوید : «در زندگی دردهایی است که مثل خوره روح انسان را می تراشد و میخورد و نمی توان زخم آن درد را به کسی نشان داد .» این دردها را گاه از عمق وجود درک می کنم و ساعتها و روزها و هفته ها با خودم کلنجار می روم تا درمانشان کنم اما معمولا از درمانشان ناتوان می مانم .بنابراین به دروغ متوسل نمی شوم و راست و درست می گویم که چقدر رنجیده ام و رنج می برم .شاید اگر این اتفاقات تلخ در زندگی ام رخ نمی داد تا این حد رنج نمی بردم و تا این حد هم زوایای پنهان جامعه ام را نمی دیدم وهرگز نمی فهمیدم کودکانی هستند که مدتهاست آغوش مادران شان را ندیده اند و یا مادرانی که مدتهاست فقط صدای فرزندان شان را تلفنی می شنوند و البته هرگز رنج زنانی را که یک شبانه روز در وحشت صبح چهارشنبه شوم که دهان طنابی ضخیم برای شان گشوده شده و در رنج سلول انفرادی به سر می برند و در عرض 5 ساعت بوی مرگ می گیرند را نمی فهمیدم . نمی دانم چرا مطلبم را با این کلمات و جملات تلخ آغاز کردم و شاکرم چنین فرصتی دارم تا کمی از بار روی شانه هایم را سبک کنم و درباره شان سخن بگویم پس با گذشت و چشم پوشی بخوانید و آرزومند آرزویم تا ریشه کن شدن ظلمت باشید. http://www.we-change.org/spip.php?article10640