خشونت علیه زنان

ارسال کننده : مرجان تابع بردبار
khodsouzi
سازمان بهداشت جهانی در اولين مطالعه جهانی خود درباره خشونت عليه زنان نتيجه گرفته است كه در هر ۱۸ ثانيه يك زن مورد حمله يا بدرفتاری قرار می گيرد. حتی باردار بودن، زنان را از خشونت مردان مصون نمی دارد.

خشونت عليه زنان امری پنهان است زيرا بسياری از زنان در جوامع مختلف به دلايلی همچون مجازات سخت و عدم حمايت های قانونی از ابراز آن خودداری می كنند. خشونت عليه زنان مرز نمی شناسد، محدود به جوامع عقب مانده نيست. در همه جای دنيا زنان كم و بيش مورد انواع خشونت های جسمی، جنسی و كلامی واقع می شوند. ۳۰ تا ۳۵ درصد زنان آمريكايی مورد آزار جسمی شوهرانشان قرار می گيرند و ۱۵ تا ۲۵ درصد آنها به هنگام بارداری نيز مورد ضرب و شتم قرار می گيرند. همچنين از هر ۱۰ قربانی زن سه نفر توسط شوهر يا ساير مردان كشته شده است. در شيلی ۶۳ درصد زنان مورد آزار جسم قرار می گيرند. ۴۱ درصد زنان هند بر اثر آزار جسمی همسران خود دست به خودكشی می زنند. در بنگلادش بيش از ۵۰ درصد قتل ها ناشی از خشونت مردان است.

متأسفانه در مورد ايران هرگز آمار درست و مشخصی در مورد خشونتی كه در خانه بر زنان اعمال می شود منتشر نشده … از طرفی باورهای مردسالار به نوعی اين خشونت را طبيعت مرد می داند و سعی می كند آن را توجيه كند و به زنان می قبولاند كه زن با لباس سفيد به خانه بخت می رود و هر چه كه بر سرش آيد بايد با كفن سفيد از آن بيرون بيايد.

خشونت عليه زنان جا و مكان خاصی ندارد. در خانه يا خيابان يا محل كار زنان با انواع خشونت روبرو هستند. در خانه از سوی پدر، همسر و برادر خود مورد كتك و فحاشی قرار می گيرند.

در بسياری از كشورها مراكزی به نام خانه های امن وجود دارد كه زن خشونت ديده تا زمانی كه خطر تهديدش می كند به آنها پناهنده می شود ولی در ايران هنوز چنين خانه های امنی وجود ندارد كه بتوان به آن پناهنده شد. تأثيری كه خشونت بر روی زن می گذارد بيش از آنكه جسم را بخراشد روح را جريحه دار می كند و به او احساس موجودی بی اراده و مفعول و منفعل می دهد. متأسفانه در ايران مركزی برای ترميم جراحت های اين زنان وجود ندارد.

عوامل خشونت عليه زنان

عامل اصلی خشونت عليه زنان را می توان در تبعيضی يافت كه مانع از برابری زن با مرد در همه سطوح زندگی می شود. خشونت هم در تبعيض ريشه دارد و هم به آن دامن می زند.
از آنجايی كه بسياری از دختران و زنان حاضر نيستند خشونت خانگی را به پليس گزارش دهند يا نيروی قضايی در برخی كشورها به شكايات در اين زمينه ترتيب اثر نمی دهد و آنها را موضوعی خصوصی قلمداد می كند، آمار خشونت خانگی دقيق و منعكس كننده واقعيات نيست. با اين حال آمار جمع آوری شده همچنان تكان دهنده است.
به گفته سازمان عفو بين الملل خشونت در خانواده بيش از ابتلا به سرطان و تصادفات جاده ای عامل مرگ يا معلوليت جسمانی زنان اروپايی در گروه سنی ۱۶ تا ۴۴ سال است. اما برخی كشورها با كمك سازمان های بين المللی مدافع حقوق بشر دست به ابتكارات تازه ای برای مهار اين روند كرده اند.
مثلاً به تازگی دولت اسپانيا برای مقابله با خشونت خانگی سياست هايی را اتخاذ كرده كه براساس نظرات جمع آوری شده از زنان آسيب ديده تدوين شده است. قوانين جديد برای سازمان بهزيستی و پليس اسپانيا قدرت بيشتری در نظر گرفته تا از رفتار خشونت آميز مرد پيش از خطر آفرينی جلوگيری كنند. اين قوانين همچنين از قربانيان خشونت خانگی بيشتر پشتيبانی می كند تا احساس تنهايی نكنند.
آمار جهانی همچنان ترس آور
بنابر تخمين دولت روسيه احتمالاً در سال ۱۹۹۹ حدود ۱۴ هزار زن توسط اقوام خود به قتل رسيده اند. با اين حال اين كشور قانونی برای مقابله با خشونت خانگی ندارد.
در آفريقای جنوبی تعداد زنانی كه در خانه به ضرب گلوله كشته می شوند بيش از آنهايی است كه در خارج خانه و توسط فردی غريبه به قتل رسيده اند.
افكار سنتی در اين گونه كشورها باعث شده كه آماری مستند از ميزان حوادث خانگی در دست نباشد.
سازمان عفو بين الملل اخيراً با اشاره به خشونت خانگی عليه زنان در جوامع سنتی جهان گفت در كشوری مانند افغانستان كه سنت های زندگی فئودالی بسيار ريشه دار است، به زن به چشم دارايی نگاه می كنند و تجاوز به حقوق آنان بدون مجازات می ماند.
تعدد زوجات نيز می تواند به خشونت خانگی دامن زند. چون برخلاف دستورات اسلامی مردها به طور عمومی برای ازدواج مجدد اجازه همسر اول را جويا نمی شوند و مشاجره در اين باره در خيلی از مواقع به خشونت كشيده می شود.
بحث در مورد تعدد زوجات اكنون در عراق به يك موضوع داغ سياسی تبديل شده است. در ايران هم در كنار ديگر مسائل حقوقی زن، افزايش آمار چند همسری مردان باعث شده تا زنان (به ويژه در گروه های سنی بالاتر) بيش از گذشته نسبت به حقوق خود دغدغه داشته باشند و برای حفظ آن اقدام كنند.

پژوهش درباره خشونت عليه زنان

پژوهشگران طی مقاله ای با عنوان «خشونت عليه زنان» به بررسی علل خشونت عليه زنان و راه های مقابله با آن پرداختند.
دكتر نيلوفر ميكاييلی عضو هیأت علمی گروه روان شناسی و فاطمه سرخی احمدی كارشناس روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی اهواز در اين مقاله خشونت عليه زنان را پديده ای جهانی دانسته اند كه بنابر ويژگی های فرهنگی، اجتماعی و قومی هر زمان و مكان می تواند به صورت های متفاوتی ظاهر شود.
فاطمه سرخی احمدی در همايش زنان و آسيب های اجتماعی گفت: وسعت خشونت عليه زنان به گستردگی تاريخ بشر است.
وی افزود: خشونت عليه زنان تقريباً در تمامی طبقات اجتماعی، اقتصادی، نژادی، سنی و جغرافيايی يافت می شود هر چند كه اين پديده در ميان برخی از گروه ها شايع تر است.
او خشونت را بازتابی از حس پرخاشگری دانست و گفت: خشونت خانگی نوع خاصی از خشونت است كه در سطح خانواده اعمال و منجر به آسيب يا رنج جسمی، روانی و جنسی می شود.
وی اضافه كرد: سه عنصر اساسی رفتار، آسيب و جنسيت در انواع خشونت مشاهده می شود.
او گفت: جنس مسلط غالباً مرد می باشد در برخی مواقع زن علاوه بر تحمل خشونت از سوی همسر از طرف پدر و برادر و حتی فرزندان پسر نيز مورد خشونت قرار می گيرد.
اين كارشناس روانشناسی افزود: زنان در زندگی خود چهار شكل خشونت شامل فيزيكی، روانی، اقتصادی و جنسی را تجربه می كنند.
وی گفت: خشونت فيزيكی شيوه های آزار و اذيت جسمانی، ضرب و جرح، كشيدن مو، سوزاندن و هل دادن را شامل می شود كه اين نوع خشونت ممكن است برای همه زنان بدون توجه به نوع تحصيلات، نژاد و وضعيت خانوادگی روی دهد.
وی خشونت روانی را شامل رفتار قلدرانه برای تحقير زن، تهديد به آزار و يا كشتن وی يا افراد خانواده اش، دشنام، استهزاء، ممنوعيت ملاقات با دوستان و زندانی كردن در منزل برشمرد.
او افزود: اين نوع خشونت موجب بروز روحيه پوچی و يا خودنابودسازی، گريز از مشاركت اجتماعی و اضطراب در زنان می شود.
وی ندادن خرجی، سوءاستفاده مالی از زن و صدمه زدن به وسايل مورد علاقه او را از جمله موارد خشونت اقتصادی عليه زنان برشمرد و گفت: در بسياری از كشورها زنان نيروی كار بدون مزد و فاقد درآمد هستند و همين عامل زمينه ای برای بروز خشونت اقتصادی نسبت به آنان می شود بطوری كه در برخی موارد زنان حتی حق دخل و تصرف در اموال خود را نيز ندارند.
وی از استفاده قهرآميز بدون رضايت زن، اجبار در روابط زناشويی غيرمتعارف، عدم اجازه استفاده از وسائل پيشگيری از حاملگی ناخواسته و بی توجهی به نيازهای جنسی زن را از نمونه های خشونت جنسی عليه زنان نام برد.
او سردمزاجی، نارضايتی جنسی و انواع انحرافات را از پيامدهای اين نوع خشونت در زنان دانست. وی با اشاره به اين كه آزار جنسی در محل كار در بسياری از كشورهای دنيا آمار بالايی دارد گفت:در انگليس از هر ۱۰ زن هفت نفر در دوره زندگی شغلی دچار آزار جنسی می شوند.
اين پژوهشگر افزود: براساس تحقيقات انجام شده بر روی ۱۰۰ هزار پرونده در سال ۱۳۸۰ در ۲۸ استان كشور «سال اول ازدواج، دوران تنگنای مالی، تولد فرزندان و ميانسالی» از پرخشونت ترين دوران زندگی زنان به شمار می رود.
وی گفت: براساس اين تحقيقات زنانی كه از جانب همسرانشان مورد خشونت قرار می گيرند پنج برابر بيشتر از ساير زنان در معرض آسيبهای روانی و خطر خودكشی و شش برابر بيشتر در معرض اختلالات روانی قرار دارند.
او عوامل روانی ، فردی، فرهنگی و اجتماعی را در علل خشونت موثر دانست و گفت: در خانواده هايی كه اعتياد به مواد مخدر و الكل، بيكاری و تنش وجود دارد خشونت نيز بيشتر به چشم می خورد.
اين روانشناس اضافه كرد: مردانی كه از كودكی در خانواده شاهد كتك خوردن زنان خانواده بوده اند در بزرگسالی بيشتر مرتكب خشونت عليه همسران خود می شوند.
وی گفت: معمولاً افراد ناپخته، بی حوصله، وابسته و متزلزل و كسانی كه از احساس بی كفايتی رنج می برند بيشتر عليه زنان مرتكب خشونت می شوند.
او با اشاره به اين كه خشونت، خشونت به بار می آورد گفت: كودكی كه الگوهای پرخاشگری دارد ياد می گيرد در بزرگسالی رفتار مشابهی نشان دهد.
وی همانند سازی با فرد پرخاشگر، رفتار آزمايشی، ميل مسخ شده برای ابراز مردانگی، مناسبات مردسالارانه، تحمل از طرف زنان و عوامل فرهنگی، محيطی و جغرافيايی را در بروز خشونت عليه زنان مؤثر ارزيابی كرد.
او با اشاره به تغييرات در نوع خشونت عليه زنان از آن به عنوان خشونت مدرن ياد كرد و افزود: مدرنيسم نه تنها جايگاه اصلی زنان را احيا كرده بلكه آنها را به شكلهای ديگری مورد بی احترامی قرار می دهد.
وی از تجارت و بهره برداری جنسی از زنان، فروش دختران جوان و نوجوان از سوی پدران فقير به مراكز فساد و رونق بازار فيلمهای غيراخلاقی در غرب به عنوان مصاديقی از خشونت مدرن عليه زنان ياد كرد.
او با اشاره به اين كه خشونت عليه زنان پديده ای چندوجهی است گفت: مقابله با آن نيز به درمان چندوجهی نياز دارد.
وی خانواده درمانی، ايجاد خانه های امن، حمايتهای قانونی از زنان مورد خشونت، شركت در كلاسهای آموزشی قبل از ازدواج، مشاوره ازدواج، افزايش آگاهی مردان و زنان از طريق جلسات آموزشی و تأكيد بر آموزه های دينی را در پيشگيری از خشونت عليه زنان در يك دهه اخير در ايران را مؤثر دانست و گفت پژوهش ها و مطالعات زيادی درباره خشونت عليه زنان، بويژه خشونت خانگی، انجام شده است. براساس آخرين جست وجوها، در ۲۸مركز استان كشور حداقل هفتاد پژوهش ميدانی قابل اعتنا درباره خشونت خانگی عليه زنان انجام شده است. بيشتر اين پژوهش ها پس از سال ۱۳۷۰ تاكنون انجام شده كه نشان می دهد پژوهشگران و دانشگاهيان ايرانی در سالهای اخير علاقه و توجه ويژه ای به بررسی و كنكاش درباره خشونت عليه زنان پيدا كرده اند.
دانشجويان ايرانی هم در دوره های كارشناسی ارشد و دكترا در دو سه سال اخير آنچنان علاقه ای به اختصاص دادن پايان نامه های خود به موضوع خشونت عليه زنان، پيدا كرده اند كه امسال برخی از دانشگاهها ناگزير به دانشجويان خود توصيه كرده كه «ديگر از انتخاب اين موضوع برای پايان نامه های تحصيلی خود، خودداری كنند، كه در حال حاضر بسياری از دانشجويان و محققان در سراسر ايران مشغول كار روی اين موضوع هستند.»
گرچه اين ميزان از توجه پژوهشگران ايرانی به موضوع خشونت عليه زنان را بايد به فال نيك گرفت، اما هنوز شيرينی اين اتفاق نيك را خوب مزه نكرده ای كه يادت می آِيد: اين همه پژوهش قابل اعتنا يا تبديل به پايان نامه های شده اند كه در گوشه كتابخانه های دانشگاهی خاك می خورند و يا تبديل به گزارش هايی محرمانه برای مقامات كشور. گزارش هايی قطور كه يا در دفتر كار اين مقامات و يا در كتابخانه های دولتی جاخوش كرده اند و كمتر كسی حتی نيم نگاهی به آن انداخته است.
حتماً اغلب اين پژوهشگران آرزو داشتند با استفاده از تجربيات و اندوخته های علمی خود و جمع آوری اطلاعات و بررسی دقيق موضوع، برنامه ريزان و مديران كشور را قادر سازند كه از اصول، روش ها و چارچوب های صحيح علمی در برنامه ريزی های اجتماعی بهره ببرند.آنها می خواستند نتايج پژوهش هايشان راهگشای اقدامی مناسب برای رفع شكل های متنوع و متعدد خشونت عليه زنان جامعه باشد. اما حالا حتماً بسياری از آنها فهميده اند كه پژوهشگران و دانشگاهيان و به طور كلی «آموزش عالی» جايگاه چندانی در نظام تصميم گيری و تصميم سازی كشور ندارد.نكته ديگری كه شيرينی وجود اين تعداد زياد پژوهش را درباره خشونت عليه زنان در ايران كم می كند اين است كه تاكنون نتايج اين پژوهش ها به ندرت برای عموم مردم و حتی كارشناسان اين عرصه منتشر شده است.

يك طرح ملی درباره خشونت عليه زنان

يكی از بزرگترين و مهمترين پژوهش ها درباره خشونت عليه زنان در ايران، يك طرح ملی است كه در سالهای آخر دوران رياست جمهوری، اجرا شد. پژوهشی كه تعدادی از جامعه شناسان ايرانی از جمله محمود قاضی طباطبايی، عليرضا محسنی تبريزی و سيد هادی مرجايی مجری آن بودند وبرخی از استادان دانشگاههای ايران همچون شكوه نوابی نژاد، نسرين مصفا، شهلا معظمی، شهرام رفيعی فر، مقصود فراستخواه، احمدرجب زاده و … با آن همكاری داشتند.
همچنين صدها پژوهشگر و پرسشگر در قالب اين طرح در ۲۸ استان كشور به بررسی پديده خشونت خانگی عليه زنان پرداختند.
پژوهشی كه انجام فاز مطالعاتی آن، تهيه پرسشنامه ها، اجرای مرحله ميدانی، جمع آوری اطلاعات و تنظيم گزارش نهايی اش بيش از سه سال زمان گرفت.
گزارش نهايی اين طرح كه شامل يافته های تكان دهنده ای درباره خشونت خانگی عليه زنان در شهرهای مختلف ايران بود، بالاخره در اواسط سال ۱۳۸۳ آماده شد.
گزارشهای اين تحقيقات هنوز برای عموم منتشر نشده است، اما در كتابخانه مركز پژوهش وزارت كشور برای روزنامه نگاران، پژوهشگران و دانشجويان قابل دسترس است.
كارفرمای اين طرح دفتر امور اجتماعی وزارت كشور و شريك پژوهش و برنامه ريزی آموزش عالی نيز با آن همكاری داشتند.
اين طرح ملی يك شورای سياستگزاری هم داشت كه عبدالواحد موسوی لاری وزير وقت كشور و تعدادی از معاونانش جزو آن بودند.
محمود قاضی طباطبايی مجری اين طرح ملی، برای توصيف ابعاد خشونت خانگی عليه زنان در ايران، انواع مختلف آن را در هشت گروه تقسيم بندی كرده است: خشونت های زبانی، روانی، فيزيكی، حقوقی، جنسی، اقتصادی، فكری و آموزشی و مخاطرات.
آمارهای همين طرح ملی نشان می دهد كه ۶۶ درصد زنان ايرانی، از اول زندگی مشتركشان تاكنون، حداقل يك بار مورد خشونت قرار گرفته اند. با اين حال ميزان و انواع خشونت خانگی در استانهای مختلف ايران از تنوع و تفاوتهای زياد و معناداری برخوردار است.
زنان در بندرعباس از اول زندگی مشترك خود تاكنون، بيشتر از زنان ساير نقاط ايران مورد خشونت قرارگرفته اند. اما در ميان زنانی كه مورد خشونت قرار گرفته اند، اين زنان زاهدانی هستند كه بيشترين و شديدترين خشونت ها را تجربه كرده اند. زنان بندرعباس در طول يك سال دفعه های بيشتری مورد خشونت خانگی قرار داشته اند و زنان ياسوج به دفعات كمتری با آن روبه رو شدند.
گزارش های اين پژوهش آكنده از انواع جدول های آماری و آكادميك است كه شاخص های خشونت خانگی را به تفكيك «از اول زندگی مشترك» و «در طول يك سال » بيان می كند.

خشونت های فيزيكی و روانی

دكتر قاضی طباطبايی و همكارانش از يك اصطلاح خاص برای توصيف گروهی از خشونت های خانگی عليه زنان استفاده كرده اند: خشونت فيزيكی نوع اول.
اين خشونت ها شامل گاز گرفتن، گرفتن و بستن، زندانی كردن، چنگ انداختن و كشيدن مو، اخراج از خانه، كتك كاری مفصل، محروم كردن از غذا و… می شود.
از اين لحاظ زنان در خرم آباد در طول يك سال بيش از ساير زنان ايران مورد خشونت واقع می شوند و زنان در شهركرد دفعه های كمتری مورد خشونت نوع اول قرار می گيرند.
پژوهشگران طرح ملی بررسی پديده خشونت خانگی «سيلی، لگد و مشت زدن، كشيدن و هل دادن، محكم كوبيدن در، به هم زدن سفره و ميز غذا و شكستن اشيای منزل» را خشونت فيزيكی نوع دوم نام داده اند و وضع زنان ايران در ۲۸ مركز استان در اين باره بررسی كرده اند.
در ميان زنانی كه تحت خشونت نوع دوم بوده اند باز هم زنان بندرعباس به دفعات بيشتری آن را تجربه كرده اند و زنان كرمانی در طول سال كمتر مورد اين خشونت قرار گرفته اند.
خشونت هايی روانی و كلامی نوع ديگری از خشونت هايی است كه در خانه عليه زنان استفاده می شود، كه عبارت است از: به كار بردن كلمات ركيك و دشنام، بهانه گيری های پی درپی، داد و فرياد و بداخلاقی، بی احترامی، رفتار آمرانه و تحكم آميز و دستور دادن های پی درپی، قهر و صحبت نكردن و… از اين بابت زنان اصفهانی در طول يك سال بيشتر و زنان بوشهری كمتر از ساير زنان ايرانی تحت خشونت واقع شده اند.

تهديد به آزار و قتل

براساس يافته های «پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی» تعدادی از مردان ايرانی با استفاده از تهديد و برقراری محدوديت برای همسران خود مخاطره ايجاد می كنند. رفتارهايی از قبيل تهديد و شكايت به پليس و دادگاه عليه زن و اقوامش، تهديد به آزار و اذيت و يا تهديد به كشتن زن و فرزندان، تهديد به طلاق و يا ازدواج مجدد، تصاحب، مخفی كردن و از بين بردن مدارك شخصی و مورد نياز زن مانند شناسنامه، دفترچه پس انداز، اوراق مالكيت و… بيگاری كشيدن از زن در انجام امور و وظايفی كه مربوط به او نيست، مانند: تيمارداری پدرشوهر و مادرشوهر و بالاخره تحت نظر قرار دادن و ايجاد محدوديت در تماس های تلفنی و رفت و آمدهای روزانه برای زن.
زنان بندرعباس، زاهدان و خرم آباد بيش از ساير زنان ايران توسط شوهرانشان تهديد می شوند و زنان سمنان، ساری و ياسوج كمترين تهديدها را تجربه كرده اند.تعدادی از مردان ايرانی با استفاده از عوامل اقتصادی و مالی زنان را مورد خشونت قرار می دهند. اين مردان از استقلال مالی همسران خود جلوگيری و در اموال شخصی آنها دخل و تصرف می كنند و با ندادن خرجی خانه و پول كافی برای زنان مضيقه های مالی ايجاد می كنند.
اگر چه زنان زاهدانی و بوشهری از اول زندگی مشترك شان تاكنون بيشترين خشونت های اقتصادی و مالی را تجربه كرده اند، اما در ميان زنانی كه قربانی اين نوع خشونت هستند، زنان اصفهانی در طول يك سال به دفعات بيشتری تحت اين خشونت همسران قرار گرفته اند. البته اين را هم بايد اضافه كرد كه زنان سمنان و ياسوج كمتر از سوی شوهران خود تحت مضيقه های مالی و اقتصادی قرار می گيرند.پژوهشگران طرح ملی بررسی پديده خشونت خانگی عليه زنان، خشونت های حقوقی و مرتبط با طلاق را نيز در ۲۸ استان كشور مورد سنجش قرار داده اند.
اين پژوهشگران خشونت های حقوقی را شامل امتناع مرد از طلاق برخلاف اصرار زن به متاركه، ازدواج مجدد شوهر و جلوگيری از نگهداری فرزندان توسط زن دانسته اند.
اگر چه زنان بندرعباس از اول زندگی مشترك شان تاكنون بيش از ساير زنان ايران مورد اين نوع از خشونت قرار گرفته اند، زنان زاهدان در طول يك سال بيشتر اين خشونت را تجربه كرده اند و البته زنان رشت كمتر از ساير زنان ايرانی درگير اين خشونت هستند.
پژوهشگران ايرانی نوع ديگری از خشونت را نيز مورد توجه قرار داده اند: «خشونت های ممانعت از رشد اجتماعی، فكری و آموزشی» كه عبارت است از ايجاد محدوديت در ارتباط فاميلی، دوستانه و اجتماعی، ممانعت از تحصيل، كاريابی و اشتغال.

خشونت در خانواده يعنی چه؟

وقتی در چارچوب يك ارتباط نزديك ميان دو فرد، رفتار مرد با زن خشونت آميز و سلطه گرانه است، نتيجه آن خشونت خانگی خواهد بود.
خشونت خانگی می تواند جسمانی، جنسی، روانی يا عاطفی باشد. سوءاستفاده مالی و محدود كردن فرد نيز از جمله مشخصه های ديگر خشونت خانگی است.
خشونت می تواند عملا يا فقط با تهديد صورت بگيرد؛ همچنين هميشگی يا موقتا اتفاق بيفتد.
خشونت در خانواده در ميان تمام طبقات اجتماعی، گروه های سنی، نژاد، جنس، شيوه زندگی يا به رغم معلوليت رخ می دهد.
خشونت خانگی می تواند در هر زمان چه در ابتدا و چه پس از گذشت چند سال از ارتباط ميان دو نفر رخ بدهد.
كودكان نيز از تأثير منفی خشونت خانگی _ چه در كوتاه مدت و چه در درازمدت _ در امان نيستند.
تمام اشكال خشونت _ روانی، اقتصادی، عاطفی و جسمانی _ از قدرت طلبی و سلطه گری فرد آزاررسان ناشی می شود.
در گزارش های مربوط به خشونت در خانواده معمولا زنان و كودكان به عنوان قربانيان اصلی و مردان به عنوان افراد خاطی قيد می شوند. چون بنابر آمار جهانی حدود ۹۰ درصد از قربانيان خشونت خانگی زنان و حدود ۱۰ درصد مردان هستند.
مردان نيز مورد سوءرفتار زنان قرار می گيرند، اما بخش عمده خشونت خانگی، به ويژه موارد مرگ آور و خطرناك آن، از سوی مردان عليه دختران و زنان خانواده صورت می گيرد.
چه تلخ است در سال روزی وجود داشته باشد كه به عنوان روز «مبارزه با خشونت عليه زنان» ناميده شود و متأسفانه چنين روزی وجود دارد (۲۵ نوامبر) چون هنوز خشونت عليه زنان با اشكال مختلف در همه جای دنيا شانس داشتن زندگی سالم و راحت را از آنها گرفته است.
http://zanan.iran-emrooz.net/index.php?/zanan/more/6051/