فرستنده خبر خانم زرین تاج الیاسی 21 ژوئیه 2016
تخریب خانه مسکونی توران امیرسلیمانی که همسر سوم رضا شاه پهلوی بود انعکاسی گسترده در رسانهها پیدا کرده است.
پس از انتشار خبر آغاز تخریب بنا، گروهی از معماران که این بنا را بخشی از میراث فرهنگی میدانند نسبت به این عمل اعتراض کردهاند.
عکسها و فیلمهای منتشر شده نشان میدهد که ورودی اصلی ساختمان در قسمت شمالی به طور کامل ویران شده و بخش عمدهای از حجم اصلی ساختمان از بین رفته است. با این وجود گفته میشود که عملیات تخریب باقی بنا فعلاً متوقف شده تا نتیجه مذاکرات روشن شود.
این بنا بعد از انقلاب مصادره شد و تا سالها تحت اختیار کمیته امداد امام قرار داشت. با وجود اهمیت آن به عنوان نمونهای متقدم از معماری مدرن مسکونی در ایران، کمیته آن را به بخش خصوصی فروخته و قرار است بعد از پایان تخریب، ساخت برجی یازده طبقه در آن آغاز شود.
این ساختمان در زمینی به مساحت ۵۰۰۰ متر مربع در نبش خیابانهای پسیان و اسماعیلی قرار دارد و گفته می شود که در اوایل قرن جاری شمسی طراحی و ساخته شده است.
در رسانهها گفته شده که از بین رفتن تدریجی پوشش گیاهی این زمین بخشی از طرح تخریب آن بوده و به طور عمدی انجام شده است. سندی از چهار سال پیش نشان میدهد که در زمین ۱۵ اصله درخت قطع شده و ۲۲ اصله خشک شدهاند و برای همین شهرداری منطقه یک مالک را موظف به پرداخت جریمهای به مبلغ بیش از ۴۷ میلیون تومان کرده است.
با این وجود ویدیویی تازهای نشان میدهد که هنوز در ضلع جنوبی ساختمان درختان بلندی وجود دارند که تا ارتفاعی برابر بام ساختمان قد کشیدهاند.
در رسانهها تاریخ ساخت بنا حدود سالهای ۱۳۰۱ تا ۱۳۰۲ آمده است. حسین پورنجات، معمار، به بی بی سی فارسی میگوید: “بعید است ساختمانی با چنین جلوه به طور مشخص مدرن و برجستهای اینقدر زود (یعنی حدود ۱۹۲۲) ساخته شده باشد. اگر چنین باشد، باید گفت احتمالاً این بنا در سطحی جهانی و به عنوان بخشی از سبک بینالمللی قابل ارائه بوده است، حتی اگر طراحی آن اصیل نبوده و ایدههایش از جای دیگر آمده باشد. حدس من این است که بنا احتمالاً یک تا دو دهه بعد از تاریخی که به عنوان تاریخ ساخت آن در رسانهها آمده ساخته شده باشد.”
او اضافه میکند: “اگر واقعاً در همان سالهای ۱۳۰۲ ساخته شده باشد به احتمال زیاد معمار آن یک اروپایی بوده است. اما اگر تاریخ ذکر شده صحت نداشته باشد، این احتمال میرود که یک معمار ایرانی تحصیل کرده در اروپا و آشنا با جریانهای معماری این اثر را با الهام از آنها طراحی کرده باشد. با این وجود هیچ اظهارنظر قطعی نمیتوان کرد، چون دسترسی به اسنادی از این دست در ایران آسان نیست.”
توران امیر سلیمانی که بود؟
قمرالملوک امیرسلیمانی معروف به ملکه توران، متولد ۱۲۸۳، سومین همسر رضاخان سردارسپه بود که دوره کوتاه ازدواجش، قبل از تاجگذاری رضاخان به عنوان شاه و آغاز خاندان پهلوی به پایان رسیده بود. بنابراین برخلاف عنوانش، توران امیرسلیمانی که اصل و نصب قاجار داشت، هرگز ملکه نبود.
حاصل ازدواج او و رضاخان، غلامرضا پهلوی بود که تا زمان انقلاب در دربار پهلوی نقشهای متعددی ایفا کرد.
توران امیرسلیمانی حدود یک دهه بعد از جدایی از رضاخان با یک بازرگان به نام سید ذبیحالله ملکپور ازدواج کرد. او بعد از انقلاب به خارج از ایران مهاجرت کرد و سرانجام در سال ۱۳۷۴ در یک خانه سالمندان در پاریس درگذشت.
محمد قلی مجد در کتاب «بریتانیای کبیر و رضا شاه» به رابطه نه چندان خوب توران امیرسلیمانی با آن بخش از خانواده پهلوی که قدرت را در دست گرفتند اشاره میکند، تا این حد که بعد از مرگ رضاشاه او به پسرش غلامرضا پهلوی نامهای مینویسد و از «خورده شدن سهمش» از میراث رضا شاه توسط «تاجالملوک و بچههایش» شکایت میکند و از غلامرضا میخواهد که در نامهای به مجلس مراتب اعتراض خود را اعلام کند.
خانه توران چه ویژگیهایی داشت؟
این بنا که معمار آن مشخص نیست ساختمانی دو طبقه است با اسکلت بتونی که نمای اصلیاش با سنگ سفید پوشانده شده است. مانند سایر آثار مدرن ساخته شده بین دو جنگ جهانی، این بنا پیرو چیدمان ساده فضا و فرمهای خالص است.
بنا از دو حجم مکعب مستطیل موازی و چسبیده به هم از طول تشکیل شده است. ورودی اصلی ساختمان که حالا تخریب شده، حجم اول را تشکیل میداد که احتمالاً فضاهای عمومیتر ساختمان را شامل میشد. حجم دوم و اصلی مشرف به باغ و استخر است.
در هر دو نمای شمالی و جنوبی، پنجرههای سرتاسری و تمام قد که طول نما را میپوشانند جلوهای مدرن به ساختمان میداد. در نمای جنوبی، مشرف به باغ، طبقه بالای بنا یک تراس سرتاسری نیز دارد.
پنجرههای طبقه بالای ساختمان در نمای اصلی مشرف به بام طبقه اول و نمای خیابان هستند که در آن زمان با تراکم و ازدحام امروز فرسنگها فاصله داشت.
در قدیم یک دیوار سنگی سفید و بلند، حیاط کوچک کنار بخش اول ساختمان را از حیاط وسیع، باغ و استخر پشت ساختمان جدا میکرد.
یک سکوی بلند با حدود ۱۵ پله در کنارهٔ غربی ساختمان قرار دارد که به زیر پیلوت میرود. بدنه این سکو با سنگهای تراش نخورده افقی، مثل بناهای فرانک لوید رایت، پوشانده شده است.
در گذشته، دو درخت عظیم کاج که از ارتفاع ساختمان بلندتر بودند در دو طور این پلهها و در دو گلدان غولآسا کاشته شده بودند.
در حیاط ساختمان یک استخر عظیم قرار داشت که بعد از انقلاب پر شد. دور این استخر با سنگهای سفید در ابعاد بزرگ کفپوش شده بود. در جنوب استخر (و همینطور در کنار در ورودی طبقه همکف به سوی باغ) سنگهای ریز، طبیعی و تراش نخورده برای ایجاد تنوع در طراحی فضای باز به کار رفته بودند.
کفپوشهای مسیرهای طراحی شده در باغ هم از جنس این دو مصالح بودند. راه اصلی به کنج دیگر زمین از سنگ سفید بود و چند راه که به صورت منحنی طراحی شده بودند با سنگهای طبیعی و تراش نخورده پوشانده شده بودند.
یک گلخانه هم در شمال ساختمان و به موازات خیابان اسماعیلی وجود داشت.
میراث فرهنگی رضاشاه؟
حسین پورنجات دربارهٔ پدیدهٔ تخریب بناهایی که ارزش تاریخی دارند، میگوید: “این پدیدهای است که در دورهٔ رضاشاه و تحت عنوان طرح گسترش و مدرنسازی شهرها آغاز شد. نمونه مشهور چنین تخریبهایی، نابود کردن بنای ارزشمند دوره قاجار، تکیه دولت بود. این مسئله تناقضی آشکار با دیگر سیاستهای معماری و شهرسازی دوره رضا شاه داشت. از یک طرف او برای اولین بار در تاریخ ایران برای حفظ آثار ارزشمند معماری به تشکیل انجمن آثار ملی کمک کرد که عمده توجهشان معطوف به مرمت و حفظ آثار باستانی بود، اما همزمان برای احداث خیابانهای عریض به اصطلاح «چهل متری» دستور به تخریب بعضی از شاهکارهای دوره قاجار میداد، کاری که عاری از تعصب نبود. در شهرسازی، معماری و حفظ ابنیه تاریخی، سیاستهای متناقض و غیرعلمی و برمبنای منافع شخصی در سالهای بعد از انقلاب با شدت بیشتری ادامه پیدا کردهاند. شبیه به سیاستهای دوره رضا شاه، اگرچه آثار معماری پیش از پهلوی جدی گرفته میشوند، اما آثار معماری دوره پهلوی به دلایل ایدئولوژیک و ضعف مدیرت فرهنگی مورد بی اعتنایی قرار میگیرند. این باعث از بین رفتن نمونههای مهمی از معماری عصر پهلوی در ایران شده است، به خصوص خانههای مسکونی، حتی با وجود این که بعضی از نمونههای مشهور، بناهای توقیفیاند که تحت اختیار خود سازمانهای دولتی قرار داشتهاند.”
پورنجات دربارهٔ این بنای رو به تخریب میگوید: “نباید فراموش کنیم که دوره رضاشاه از نظر تنوع معماری یکی از غنیترین دوران معماری ایران است که در آن بناهای تازه با خلاقیتی کم سابقه هم با الهام از معماری باستانی ایران طراحی میشدند و هم با نگاهی به تاریخ غنی معماری اسلامی در ایران. تازه به موازات اینها، ساخت بناهای کاملاً مدرن، مثل خانه ملکه توران جریان داشت. حیف است که نشانههای این تنوع معماری از بین بروند.”