فرستنده خبر خانم دیانا تبریزی سه شنبه 28 ژوئن 2016
پناهندگی در چهار دهه گذشته، داستان زندگی بسیاری از ما بوده، نزدیکان مان، دوستان، چهره های مشهور، اهل سیاست، اقلیت ها و … کم نبوده اند مهاجرانی که رفته اند و در آغوش موج های سهمگین اقیانوس یا در کوه ها و دره های پر از سنگلاخ جان داده اند، کم هم نبوده اند پناهندگانی که رفته اند و موفقیت و آزادی را در آغوش کشیده اند. ایران وایر در مجموعه گزارش هایی درباره پناهندگی می کوشد ابعاد مختلف داستان های زندگی مهاجران را واکاوی کند. در بخش نخست به پناهندگانی که به خاطر تغییر دین یا گرایش های جنسی تن به مهاجرت داده اند و در بخش دومبه علت علاقه پناهجویان ایرانی به آمریکا و انگلستان پرداخته ایم، بخش سوم به روایت زندگی زنان پناهجو پرداخته است.
سارا پناهجوی ۳۳ ساله ایرانی، ۲ سال پیش در اینترنت با مردی آشنا شده بود که خود را سلطنتطلب و مشاور رضا پهلوی معرفی کرده بود. سارا از طریق این مرد با یک قاچاقچی آشنا میشود و پس از پرداخت ۳۵ میلیون تومان به جای آلمان، به فرانسه میرسد که محل زندگی این مرد است.
سارا در بدو ورود به فرانسه با این مرد تماس میگیرد تا مکانی برای زندگی پیدا کند. او اما با پسری جوان روبهرو میشود که پس از زندانی کردن سارا در اتاق محل زندگیاش خود را «قاچاقچی اعضای بدن» معرفی میکند. سارا از سوی این پسر با خشونتهای بسیاری روبهرو میشود؛ از تجاوزهای مکرر جنسی تا ضرب و شتم و تهدید به مرگ با چاقو.
سارا پس از آنکه خود را از دست این فرد رها میکند با انجمن پناهجویان فارسیزبان در فرانسه آشنا میشود و سکوت خود را میشکند. او حالا با فرزندی که از آن مرد در شکم دارد، روزها در ادارهی پلیس و پزشکی قانونی به مسیر پناهندگی ادامه میدهد تا بلکه روزی بتواند در فرانسه یا آلمان به آرامش برسد.
داستان زندگی سارا، داستان زندگی یکی از هزاران زن ایرانی است که در سال های اخیر ایران را را به قصد پناهندگی در اروپا، آمریکا یا استرالیا ترک کرده اند، زنان مجرد، بیوه و یا همراه خانواده.
عمده پرونده های زنان پناهجو اجتماعی و در حوزه خشونت های جنسیتی است؛ فرار از قتلهای ناموسی، داشتن رابطههای نامشروع و مواجه با احکام قضایی غیرانسانی، ازدواج اجباری با مردان مسن یا مواجه با حکم سنگسار برای اتهام «زنا» از جمله مهمترین و بیشترین پروندههای پناهجویی زنان مجرد و بیوه بوده است.
به گفته مهری جعفری، وکیل ساکن انگلیس پناهجو در چنین پروندههایی باید بتواند ثابت کند که جانش در کشور خود در خطر است و حکومت نیز نمیتواند امنیت او را در مقابل خشونتی که ممکن است از سوی خانواده متحمل شود، تضمین کند. البته در مواردی مثل حکم «زنا» و سنگسار حکومت خود مجری خشونت است و در این موارد، پناهجو در صورت دفاع خوب از پروندهاش، شانس بیشتری دارد.
کاوه بهشتیزاده، وکیل دیگری است که در انگلیس وکالت پناهجویان را برعهده میگیرد. به گفته او «دادگاههای انگلیس قبول کردهاند که اگر زنی در ایران مرتکب “زنا” شده با حکم اعدام و سنگسار روبهرو خواهد شد و طبق این کنوانسیون درخواستش پذیرفته میشود. اما مردها با همین دلیل، در این گروه جای نمیگیرند و برای همین قوانین حقوق بشری وارد عمل میشود».
فرزانه بذرپور، روزنامهنگار ایرانی که به تازگی از یونان به اروپا برگشته، برای ایران وایر روایت کرد که برخی از زنان پناهجو خصوصا زنان بیوه که در طول مسیر دارایی خود را از دست دادهاند با حمایت دیگر پناهجویان به مسیر خود ادامه میدهند: «دلایل پروندههای این زنان مختلف بود. از نداشتن حمایت خانوادگی در مقابل آسیبهای اجتماعی تا مسایل سیاسی و تغییر مذهب.»
به عقیده او بیشتر زنانی که تصمیم میگیرند به تنهایی مسیر پناهندگی را دنبال کنند، افرادی هستند که پیش از آنها دوستان یا اعضای خانوادهشان از ایران خارج شده و به مقصد رسیده بودند و در نتیجه به تشویق آنها راهی این سفر شدهاند. البته در گروه مهاجرانی که طی دو سال اخیر خود را به یونان رساندهاند، بسیاری از «درهای باز اروپا» شنیده بودند که البته پس از مدت کوتاهی بسته شد.
بذرپور اما در یونان بیشتر زنانی را که دیده بود همراه با خانواده بودند: «پناهجویان فکر میکردند رد شدن خانواده از مرز راحتتر است. برخورد پلیس مقدونیه، اتریش و مجارستان با مردان مجرد با هر ملیتی، بسیار شدیدتر از خانوادهها بود. این پلیسها اگر به خانوادهها اجازه عبور از مرز نمیدادند، آنها را کمتر زیر مشت و لگد میگرفتند. بازداشتهای خانوادهها چند ساعت بیشتر طول نمیکشید.»
در میان این زنان پناهجو که پروندههای مختلفی برای ارایه دارند، برخی نیز به دلایل مواجه با احکام سیاسی رنج سفر به تن میخرند. اما از آنجایی که اولویت پذیرش پناهجویان در دو سال اخیر به سوریها تعلق دارد، از ارایه پرونده سیاسی خودداری میکنند و با موضوع تغییر مذهب یا پروندههای اجتماعی وارد میشوند.
بذرپور به زن نویسندهای اشاره کرد که در یکی از مراسم کانون نویسندگان دستگیر شده بود و حکم قضایی داشت اما مطمئن بود سازمان ملل او را نخواهد پذیرفت. به همین دلیل با پرداخت حدود ۱۴ هزار یورو به قاچاقچی، خود را به یونان رسانده بود و در نهایت ناچار شد در همین کشور درخواست پناهندگی بدهد. در نمونهای دیگر دو خواهر مجرد همراهی گروهی از هواداران محمدعلی طاهری، بنیانگذار شیوه معنوی «عرفان حلقه» از شیراز خود را به یونان رساندهاند.
زن بودن در مسیر آوارگی اما فشارها و آسیبهای بزرگی به همراه دارد که نگرانی از مواجه با آنها باعث شده شمار زنان پناهجوی ایرانی در مقایسه با مردان کمتر باشد. در گزارشهای سازمان ملل متحد و همچنین سازمان عفو بینالملل از جمله خطراتی که زنان پناهجو را از لحظه آغاز سفر تا پایان آن تهدید میکند به «بیگانههراسی»، «خشونت»، «اخراج اجباری»، «آزار و اذیت جنسی»، «اخاذی»، «دستگیری و بازداشت خودسرانه»، «تبعیض»، «تجاوز» و «باندهای قاچاق انسان» اشاره شده که بیشتر از همه زنان را هدف قرار میدهد.
در میان زنان پناهجو، زنان مجرد و بیوه بیش از سایرین در معرض این خطرات هستند. آنها وقتی به مقصد یا کشور دوم ( یونان و ترکیه) می رسند، در اولویت گرفتن سرپناه برای زندگی قرار میگیرند تا کمتر به کمپهای پناهجویی منتقل شوند یا مدت زمان کمتری را در این کمپها بمانند، ولی کماکان ریسک آزار جنسی از سوی محافظان یا مدیران کمپها یا دیگر پناهجویان وجود دارد. به طور معمول در مقابل این خطرات ترس از «آبرو» یا مواجه با آزار بیشتر مانع شکستن سکوت آنها میشود.
از سوی دیگر کمبود امکانات بهداشتی طی این سفر باعث میشود که زنان هر ماه با استفاده از پارچه و لوازم غیربهداشتی خونریزی خود را کنترل کنند که همین مساله باعث بروز بیماریها و عفونتهای تناسلی میشود.
تجربههای زنان پناهجو، چه ایرانی و چه غیر ایرانی مملو از انواع مشکلات، خشونتها و تعرضها است. چه بسیار زنانی که در طول سفر باردار شدهاند یا از ابتدا حامله بودهاند و در این مسیر جان خود را از دست دادهاند.
مریم یکی از پناهجویانی است که هنوز به مقصد نرسیده و از پشت مرزها از طریق تلگرام و وایبر با خانوادهاش در تماس است. او هم اغلب خاطراتش به خطرات و مشکلات زنان در طول سفر باز می گردد: «زنان جوان، هر ثانیه، در خواب و بیداری باید مراقب باشند که مورد تعرض جنسی قرار نگیرند».