فرستنده خبر مریم مرادی 17 ژوئن 2016
مسعود و مژگان دو سال است که با هم زندگی می کنند اما پیش از آن، دو سال هم با هم دوست بودند. مسعود، مهندس مکانیک و متولد ۱۳۵۸ است و در یکی از کارخانجات وابسته به سایپا کار می کند، مژگان، سی ساله است و با یکی از دوستانش به صورت شراکتی، یک سالن آرایشگاه در غرب تهران را اداره می کنند.
سبک زندگی آنها در ایران به ازدواج سفید مشهور شده است. ازدواج سفید در ایران از نظر قانونی جرم و از نظر شرعی نیز گناه به شمار می رود. آمار قابل اتکایی از تعداد ازدواج سفید در دست نیست اما در سالهای اخیر این سبک از زندگی در جامعه ایران آنقدر جدی شده که به گفته محمد اسلامی، معاون فنی دفتر سلامت جمعیت و رئیس اداره باروری وزارت بهداشت، وزارت کشور به این موضوع وارد شده است. آذرماه سال گذشته، محمد محمدی گلپایگانی، رییس دفتر علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی این نوع ازدواج را شرم آور خواند و گفت «حاکم اسلامی باید به شدت با این نوع زندگی مقابله کند.» هفت مرجع تقلید شیعه نیز در پاسخ به سوالاتی درباره ازدواج سفید پاسخ دادند و مخالفت خود با آن را اعلام کردند و آیت الله جفر سبحانی، مرجع تقلید شیعه ساکن قم آن را زنای رایگان توصیف کرد.
مصطفی اقلیما، رئیس سابق انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران در مورد دلایل افزایش روند هم خانه شدن و هم باشی دختران و پسران در ایران به ایران وایر می گوید:«چهار سال قبل، سازمان ملی جوانان اعلام کرد ۳۰ درصد از دختران در پنج شهر بزرگ در خانه های مجردی زندگی می کنند، به دلیل افزایش سن، نیاز دختر و پسر، هم زبانی و هم صحبتی، از طرفی امکانات ازدواج نداریم، آمادگی هم نداریم، خانواده هم آن مسائل را نمی پذیرد، دختر، کسی را می خواهد پدر و مادرش قبول نمی کنند، پسر یکی را می خواهد پدر و مادر او قبول نمی کنند.»
مسعود به ایران وایر می گوید:« خانواده های ما با وجود این که مذهبی نیستند اما به سختی راضی شدند به این که بدون عقد، با هم زندگی کنیم. وقتی با هم دوست بودیم مثل دو تا نامزد به خانه های همدیگر رفت و آمد می کردیم. وقتی وضعیت کاری من و مژگان بهتر شد تصمیم گرفتیم با هم زندگی کنیم البته شرایط طوری نبود که بتوانیم جشن عروسی برپا کنیم، آن هم با این هزینه های سرسام آور، به همین دلیل تصمیم گرفتیم یک خانه پیدا کنیم و بی سرو صدا با هم زندگی کنیم.»
خانواده آنها دیگر مخالف نیستند ولی نگران هستند: « زندگی مشترک را بدون عقد شروع کردیم. پدر و مادرها همیشه نگرانند که مبادا این مساله برای ما مشکلی ایجاد کند. به آنها گفتیم وقتی بچه دار شدیم به خاطر شناسنامه بچه، عقد می کنیم تا مشکلی پیش نیاید، همه هزینه ها را با هم تقسیم کردیم، گاهی دوستان صمیمی را دعوت می کنیم. آنها هم می دانند عقد نکرده ایم».
زهرا ۳۵ ساله و اهل یکی از شهرستانهای استان گیلان است که با حمایت مالی پدرش در دوران دانشجویی یک خانه در شمال غرب تهران اجاره کرد. او بعد از پایان تحصیلاتش در رشته مهندسی کامپیوتر تصمیم گرفت در تهران بماند، تا این که دو سال پیش پدرش از دنیا رفت و پس از مدت کوتاهی هم شغل تمام وقتش را از دست داد، به ناچار برای تامین هزینه ها تصمیم گرفت با فردی هم خانه شود تا این که یک سال و نیم پیش از طریق یکی از دوستانش، با مردی جوان و کمی مسن تر از خود به نام امیر آشنا شد: «امیر اهل سمنان و مهندس یکی از ایستگاه های مترو تهران است؛ اول مثل دو تا دوست با هم زندگی کردیم. بعد از هشت ماه به من ابراز علاقه کرد، اولش قبول نکردم اما با سماجت های او بالاخره ارتباط ما شروع شد، صاحبخانه چون من را از زمان دانشجویی می شناخت، از من شناسنامه نخواست و مشکلی نداشتیم. حالا که از علاقه مان به هم مطمئن شدیم تصمیم گرفتیم به خانواده ها اطلاع بدیم.«
مصطفی اقیلما با تایید افزایش روند هم خانگی دختران و پسران در شهرهای بزرگ ایران معتقد است: «سن ازدواج که قبلا ۱۵ – ۱۸ ساله بوده الان شده ۳۰ – ۳۵ سال، یک دختر و پسر که تا این سن بالغ می شوند چکار می کنند؟ با هم رفت و آمد دارند، ما نگوییم ازدواج سفید، یک جور دیگر زندگی می کنند، شما می توانی به من بگویی پسری که سی سالش شده هیچ رابطه جنسی نداشته؟ اصلاً وجود ندارد. مگر یکی ۲ درصد، ، بالاخره این واقعیت زندگی است، بعضی وقت ها یادمان می رود که ارتباطات انسانی هست، مثل این که بگویی غذا نخور».
مخالفان ازدواج سفید در ایران نسبت به پیامدهای این نوع ازدواج در جامعه ایرانی هشدار دادهاند و معتقد هستند این نوع روابط، تدوامی ندارد و یکی از دو طرف هروقت بخواهد رابطه را قطع می کند و به سراغ گزینه های بعدی می رود. اقلیما در این زمینه معتقد است: « قدیم می گفتند باید صیغه شوید. الان افراد می توانند راحت با هم باشند و اگر نخواستند بگویند خداحافظ، نوشتن هم نمی خواهد که دردسردارشوند، این افراد به کسی نمی گویند با هم زندگی می کنند، با سختی ها با هم کنار می آیند و اگر از هم، بهتر کسی را پیدا نکنند با هم می مانند«.
علاوه بر این، در سال های اخیر نه تنها تعداد زيادي از جوانان در تهران و سایر کلان شهرها به زندگی در خانه های مجردی روی آورده اند بلکه گزارش هایی منتشر شده درباره اینکه مردان متاهل هم به دور از چشم همسران خود، آپارتمانی خریداری یا اجاره کرده اند.
اقلیما، این نوع مواجهه مردان متاهل ایرانی از سبک زندگی را چنین ارزیابی می کند: «در بازار تهران، حتی پزشک های ما تا استادان، کم نیستند کسانی که یک خانه دیگر اجاره کرده و دوست دخترش را می برد آنجا، در آمارها داریم که نزدیک به ۷۰درصد مردها بالای ۴۰ سال که می رسند حداقل یک بار به زن شان خیانت می کنند، برخی هم ممکن است شرایط و موقعیت نداشته اند که خیانت بکنند.»
به گفته این جامعه شناس، «پلیس زمانی اعلام کرد بعضی از صاحبخانه ها خانه های خود را ۱ یا ۲ ساعته اجاره می دهند که می گفتند صیغه کرده ایم و هیچ کسی کاری به آنها ندارد. الان تمام کسانی که ازدواج سفید کرده اند یا خانه مجردی دارند هیچ وقت، کسی مزاحمشان نمی شود، پلیس هم می داند و می گوید از نظر قانونی نمی توانیم کاری کنیم، اینها به عنوان زن و شوهر رفته اند او هم خانه اش را اجاره داده.»
این مددکار اجتماعی معتقد است خانه های مجردی بیشتر در کلان شهرها متمرکز است:«در شهرستان های کوچک، اصلا نداریم، براساس بررسی که در مورد خانه مجردی یا ارتباط با دخترپسرهای غریبه انجام داده ام در شهرهای کوچک، با هم فامیل هستند و رفت و آمد می کنند. در تهران از این خیابان به آن خیابان کسی شما را نمی شناسد، خانه های مجردی بیشتر در پنج، شش شهر بزرگ که هنوز آپارتمان نشینی است و جمعیت زیادی دارند، تمرکز دارد«.
هرچند مخالفان ازدواج سفید در ایران این شیوه از زندگی را یک «ناهنجاری» و «آسیبی جدی و نگران کننده» و تهدید جدی برای نهاد خانواده توصیف می کنند اما فارغ از مسائل شرعی و عرفی برخی از شهروندان ایرانی پذیرفته اند که به هر دلیلی بدون ازدواج رسمی و ثبت شده زیر یک سقف زندگی کنند، آنها راه خود را می روند.