پایان لیگ ایران؛ زنان همچنان ممنوع

فرستند ه خبر خانم دیانا تبریزی ۱۳۹۵/۰۲/۲۶ 

در روزی که تب فوتبال در ایران با آخرین روز لیگ برتر به اوج خود رسید، باز هم زنان از ورود به استادیوم‌های فوتبال محروم ماندند؛ این درحالی بود که هم‌زمان، و برای نخستین بار، یک زن دبیرکل فیفا (فدراسیون جهانی فوتبال) شد؛ و در رویدادی دیگر، زنان و خانواده‌های کارمندان سفارت جمهوری اسلامی در پاریس مسابقه والیبال دوستانه ایران با فرانسه را از نزدیک و در سالن تماشا کردند. 

فقط همسر و دختر برانکو

جمعه ۲۴ اردیبهشت، هیجان لیگ بر‌تر فوتبال ایران به اوج خود رسید. پرسپولیس به امید قهرمانی در استادیوم آزادی تهران میزبان ۱۰۰ هزار تماشاچی شد و استقلال اهواز در خوزستان برای قهرمانی جنگید. جلوگیری از حضور زنان اما همچنان در ورزشگاه‌های پایتخت و اهواز و دیگر شهر‌ها، مفروض بود و رخ داد.

اعتراض به این وضع ناعادلانه تنها از سوی زنان گمنام علاقه‌مند به تماشای فوتبال در استادیوم‌ها ابراز نشد؛ مهنار افشار، بازیگر سینما در توییترش نوشت: «هرچقدر که لازم باشد تکرار خواهم کرد؛ در حالی هفته پایانی لیگ برتر فوتبال ایران به اوج و هیجان خود رسیده که جای زنان در ورزشگاه‌ها خالی‌ است.»

در متن محرومیت زنان ایرانی اما برای همسر و دختر سرمربی کروات پرسپولیس مجوز ورود به آزادی صادر شد. هرچند حتی اجازه ورود اینان هم بی‌دردسر نبوده؛ به گزارش آی ‌اسپورت، همسر و دختر برانکو برای حضور در استادیوم آزادی ناگزیر از «هماهنگی‌های لازم برای حضور در جایگاه ویژه» و اخذ مجوز از «چند نهاد» برای تماشای فوتبال شده‌اند. این سایت، «منعطف شدن قانون برای خارجی‌ها» را نوعی «کاپیتولاسیون فوتبالی» توصیف کرد.

تداوم سخت‌گیری و اعمال محدودیت ناعادلانه برای زنان ایرانی حتی صدای اعتراض یکی از مربیان را هم بلند کرد. سیاوش بختیاری‌زاده، سرمربی استقلال اهواز اظهار داشت: «خیلی‌ها در تلاشند تا همسر و دختر برانکو به ورزشگاه بیایند تا در کنار تیم‌شان جشن قهرمانی بگیرند، ولی ما که خانواده‌ای فوتبالی بودیم سال‌ها در حسرت بودیم تا مادرمان به ورزشگاه بیاید و بازی ما را حتی برای دو دقیقه ببیند. حالا برای یک خارجی این کارها را انجام می‌دهیم.» قابل تأمل آنکه این اظهارنظر را یک رسانه نزدیک به جریان امنیتی حاکم بر سپاه پاسداران منتشر کرد.

حتی همسر سرمربی کروات پرسپولیس نیز خود به تلویح از محدودیت علیه زنان ایرانی انتقاد کرد وگفت: «کاش خانم‌ها هم در آزادی بودند.»

خانم‌های سفارتی در ورزشگاه‌های خارج

اگر زنان ایرانی را به ورزشگاه‌های ایران راهی نیست، دختران و همسران کارمندان و وابستگان سفارتخانه‌های جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف با خیال آسوده و آزادی به تماشای مسابقه تیم‌های ورزشی ایران با رقبای خارجی خود می‌روند. در مواردی این حضور، رسانه‌ای و مشهور می‌شود.

حضور رامین مهمان‌پرست، سخنگوی اسبق وزارت خارجه و سفیر جمهوری اسلامی در لهستان در مسابقات والیبال قهرمانی جهان در این کشور به همراه همسرش، یک نمونه معروف است. به‌ویژه آن‌که هم‌زمان، زنان ایرانی از امکان تماشای مسابقه تیم ملی والیبال ایران در بازی‌های برگشت (تهران ـ ۱۳۹۳) ممنوع و محروم ماندند.

نمونه و شاهد جدید، مسابقه والیبال دوستان تیم‌های ملی ایران و فرانسه است. خانواده کارمندان سفارت ایران در پاریس، جمعه شب (۲۴ اردیبهشت) با پوشش رسمی خود در شهر لیل و سالن مسابقه حضور یافتند. آن‌ها درحالی از چنین فرصتی رایگان ـ با استفاده از تسهیلات سفارت جمهوری اسلامی ـ برخوردار شدند که تنها چند ساعت پیش از آن، زنان ایرانی راه و امکانی برای تماشای مسابقه فوتبال هموطنان خود در ورزشگاه‌ها نداشتند.

در یک خبر تلخ، به گزارش «طرفداری»، یک دختر ۱۵ ساله هوادار تیم پرسپولیس که قصد حضور در ورزشگاه آزادی برای تماشای بازی تیمش مقابل راه آهن را داشته توسط نیروهای انتظامی شناسایی شده و از ورودش به ورزشگاه ممانعت به‌عمل آمده است.

اینکه چه تفاوتی میان همسران و دختران کارمندان سفارتخانه‌ها و زنان و دختران داخل کشور وجود دارد، پرسش بی‌پاسخی است. شاید تنها تفاوت به سالن مسابقه مربوط باشد: موسیقی و رقص و آواز و پوشش آزاد و راحت تماشاچیان فرانسوی‌ها؛ وضعی که تماشای آن برای خانواده کارمندان سفارت جمهوری اسلامی بلامانع است. طرفه آن‌که همین‌ها هم توسط صدا و سیمای جمهوری اسلامی برای شهروندان ایران سانسور می‌شود. طنز تلخی که زیر سایه نظام مبتنی شده بر ولی فقیه جریان دارد.

دولت روحانی، ادامه ناکامی و ضعف

برای گشودن در ورزشگاه‌ها به روی زنان، دولت اعتدال‌گرای روحانی همچنان ناکام مانده است. با وجود ریشه‌ی حوزوی رییس جمهور، او نتوانسته در برابر فشار و خواست مراجع حکومتی و سنتی، کامیاب شود؛ یا شاید نخواسته خود را در این عرصه درگیر چالش کند.

نزدیک به دو سال پیش، شهیندخت مولاوردی معاون امور زنان رئیس‌جمهور اعلام کرد: «به آقای روحانی توضیح دادم که قبلاً این ممنوعیت برای حضور زنان در ورزشگاه و تماشای مسابقه والیبال وجود نداشته و این زیبنده دولت تدبیر و امید نیست که این ممنوعیت‌ها و محدودیت‌ها به نام این دولت گره بخورد و برخلاف برنامه‌ها و هدف دولت است که به‌دنبال افزایش سرمایه اجتماعی و جلب رضایت عمومی جوانان است.»

سال پیش اعلام شد که آیین‌نامه و دستورالعملی به همین منظور تدوین و تصویب شده؛ اما اجرایی شدن این طرح ـ که البته شامل فوتبال نمی‌شود ـ تاکنون منتفی مانده است.

نه فقط وزیر کم‌توان و ناکارآمد ورزش که حتی خود روحانی نیز نتوانسته با وجود سپری شدن سه سال از عمر دولتش، گره کور و منع غیرمنصفانه و تحمیل‌شده به زنان ایرانی را بگشاید.

بازشدن درهای ورزشگاه‌ها به روی زنان به‌معنای افزایش تحرک و حضور اجتماعی زنان و نیز تکوین موج جدیدی از همدلی با دولت در جامعه خواهد بود. از این زاویه، بسیار بعید به‌نظر می‌رسد که اقتدارگرایان در سال آخر ریاست‌جمهوری روحانی چنین امتیازی به او و جامعه مدنی دهند؛ مگر آنکه رییس جمهور اعتدال‌گرا بیش از آنچه تاکنون پیگیر بوده برای تحقق خواست انسانی و قانونی زنان برای تماشای مسابقات ورزشی در ورزشگاه‌ها بکوشد.

مردان بدون زنان؛ مردان کنار زنان

مطالبه‌ی حق زنان برای حضور در استادیوم‌ها، خواستی مختص ایشان نیست. بدون تکوین فشار اجتماعی ـ هم از سوی زنان و هم از سوی مردان ـ ورزشگاه‌ها همچنان یکی از مکان‌های عمده برای تبلور بی‌عدالتی جنسیتی در ایران خواهند بود.

«دیدید بالاخره به ورزشگاه آزادی آمدم؛ اما ای‌کاش هیچ‌وقت نمی‌آمدم». سخن مشهور معصومه ابراهیم‌پور، همسر کاپیتان فقید پرسپولیس (هادی نوروزی) در مراسم تشییع پیکر وی، گزارش تلخ و شکواییه‌‌ی حزن‌انگیزی است که به همراهی فراتر از همدلی موقت نیاز دارد.

ترانه علیدوستی، بازیگر سینما ـ که اتفاقاً دختر یک بازیکن برجسته فوتبال (حمید علیدوستی) است ـ واکنشی معنادار به ناله‌ی اعتراضی همسر هادی نوروزی نشان داد؛ او در صفحه اینستاگرام خود، سخن پیش‌گفته را «هولناک» توصیف کرد و نوشت: «پدرم عمری بازیکن و ملی‌پوش فوتبال بود. در دوران اوج جوانی و درخشش او، حضور مادرم هنوز در ورزشگاه ممنوع نبود. اینکه همسر ورزشکار حق نداشت هم‌نفس او در پیروزی و شکست کنارش باشد، اما اجازه دارد اولین بار چمن ورزشگاه را در روز از دست رفتن عزیزش لمس کند، یعنی ما مشکل بزرگی داریم. مشکلمان فرهنگی‌ است که در آن سوگ، جایگاه والاتری از حقوق ما، و هم‌قدمی ما و مردانمان را دارد.»

اگرچه سال‌هاست جنبش زنان ایران بخش مهم و مؤثری از جنبش‌های اجتماعی کشور را به‌خود اختصاص داده و در برش‌های زمانی گوناگون متبلور کرده، اما این به‌معنای بی‌نیازی آن به همدلی و همراهی مردان نیست. افزایش فشار اجتماعی، و گسترش مطالبه در هر موضوع (ازجمله ورود زنان به ورزشگاه‌ها)، به‌گونه‌ای قابل حدس بر احتمال کامیابی آن می‌افزاید.

این (تکوین نیرو و خواست اجتماعی)، هم‌زمان با تغییر معنادار ترکیب اکثریت مجلس، و نیز افزایش محسوس شمار نمایندگان زن، می‌تواند بر انگیزه و توان روحانی برای گشودن درهای ورزشگاه‌ها به روی زنان بیافزاید.