فرستنده خبر خانم دیانا تبریزی 12 آوریل 2016
گفت و گو با موژان محمد طاهر؛ زنی که در اعتراض به قوانین ضد زن در ایران برهنه شد
عکس و *فیلمهایش در چند روز اخیر بارها در شبکههای مجازی به اشتراک گذاشته شده، زنی با بدنی برهنه در خیابانهای تهران. روی بدنش نوشته: «من برده نیستم.» او موژان محمد طاهر؛ مادر یک دختر دو ساله و بازیگر و کارگردان سی وشش ساله تئاتر و سینماست. موژان لیسانس اش را دررشته کارگردانی سینما گرفته و فوقلیسانساش را دررشته ادبیات نمایشی. چند فیلم کوتاه کارگردانی کرده، تئاترهای زیادی را در شهرستانها روی صحنه برده و در آن بازی کرده و نمایشنامه خوانی کارگردانی کرده است. او میگوید:«روز دوازدهم فروردین برای نه گفتن به قوانین ضد زن جمهوری اسلامی دست به اعتراض برهنه زدم.» او عکسها و فیلمهایش را پس از خروج از ایران منتشر کرده اما تصاویر نشان میدهد او در ایران دست به اعتراض برهنه زده: « اعتراض من، اولین اعتراض برهنه در ایران بوده است.» با موژان محمد طاهر در این باره گفت و گو کردهایم.
چطور شد که ایده اعتراض برهنه به ذهنتان رسید؟
اعتراض فمنها را در اینترنت دیده بودم و به ذهنم رسید به صورت یک فمن اعتراض کنم. جستجو کردم و به طور اتفاقی یکی از دوستان دوره دبستانم را پیدا کردم و متوجه شدم ایشان اولین کسانی بوده که در آلمان اعتراض برهنه کرده. اسمش سولماز وکیل پور است. وقتی با هم حرف زدیم، حس خیلی خوبی به من منتقل شد و فکر کردم من هم میتوانم اساسی و رادیکال اعتراض کنم. قرار گذاشتیم اگر شرایط فراهم شد، در یک حرکت اعتراضی همگروه شویم. تقریبا نزدیک یک سال از صحبتهایمان گذشته بود که برنامهریزیهای برای اعتراض برهنه روز هشت مارس در آلمان شکل میگرفت. همان وقت تصمیم گرفتم در ایران این کار را همزمان انجام دهم. اما آن روز شرایط فراهم نشد که این کار را انجام دهم و کار موکول شد به دوازدهم فروردین. چون مناسبت جهانی دیگری پیدا نکردم روز دوازده فروردین را انتخاب کردم که به حکومت ضد زن جمهوری اسلامی یک نه بزرگ بگویم.
چرا روز هشت مارس نتوانستید این کار را انجام دهید؟
برای انجام این کار من به چند نفر احتیاج داشتم، یعنی در واقع حداقل به دو نفر احتیاج داشتم. یک نفر که پشت فرمان اتومبیل بنشیند که به محض این که کارمان را انجام دادیم یا اگر اتفاقی افتاد بتوانیم از آن محل فرار کنیم و یک عکاس. یکی از افرادی که قرار بود با من همکاری کند، آن روز گفت: نه من مخالفم که امروز، این کار را انجام دهیم و کلا جا زد. فکر میکنم از اتفاقی که یکباره با آن رو برو شد، ترسید. به هر حال به خاطر عدم همکاری او ما نتوانستیم کار را انجام دهیم.
پس از انتشار عکسها عدهای به این حرکت معترض بودند، اعتراضها را شنیدهاید؟
هم شنیدم و هم خوندم. واقعیت این است که کسانی به این ماجرا اعتراض میکنند که اصل مطلب را نمیگیرند و فقط ظاهر داستان را میبینند. برخی فکر میکنند باید یواش یواش و آهسته آهسته جلو بروند و به قول خودشان اصلاحات انجام دهند ولی اعتراض باید اساسی باشد.
یعنی اعتراض برهنه را یک اعتراض اساسی میدانید
این نظر شخصی من است. من این اعتراض را اساسی میدانم، امیدوارم یک موجی ایجاد کند، مثل سنگی باشد که در آب راکد انداخته شده است. از انتقادهایی که به کارم میشود هم خوشحال میشوم، چون نشان می دهد اعتراض من دیده شده و امیدوارم همانطور که کار بقیه فمنها به من این قوت قلب را داد که بتوانم یک حرکت این طوری انجام دهم، کار من هم بتواند به دیگران این قوت قلب را بدهد. شاید کسی با دیدن اعتراض من به فکر اعتراض به این روش بیفتد.
فمنها یا کسانی که در دنیا دست به اعتراض برهنه میزنند در یک فضای علنی این کار را انجام میدهند، کار شما با توجه به شرایط ایران پنهانی انجام شده …
خیلی از کسانی که برای من کامنت گذاشته بودند، طوری صحبت کرده بودند که انگار کار من، هیچ کاری نیست. ملت ایران دنبال قهرمانی میگردندند که برایشان کشته شود یعنی اگر مردم ایران تیر را وسط سینه من می دیدند، آرام میگرفتند و میگفتند: آه چه زن بزرگی بود، چه کاری کرد و … اما الان که من زندهام و اعتراض میکنم، ناراضی هستند. شما میدانید زنان چه تابویی برای برهنه شدن دارند، حتی در آمریکا، چه برسد به ایران. اولا که برای من شکستن این تابو در ذهن خودم بسیار سخت بود. من باید به خانوادهام فکر می کردم و باید وجهه دیگری را که پیش محارمم مثل عمو ، دایی، یا بقیه اعضای خانواده داشتم، میشکستم. دوم این که نمایش بدن زن در ایران، خودش شکستن یک تابو است. من نه مست بودم نه مواد مصرف کرده بودم و کاملا از روی هوشیاری و اگاهی و حتی با ترس، روی بدنم حرفی را که میخواستم بزنم را نوشتم و برهنه شدم. چه کسی می تواند بگوید که هیچ خطری مرا تهدید نمیکرد. بنابراین اگر بخواهیم واقعی به این موضوع نگاه کنیم، متوجه میشویم کار کوچکی انجام نشده است. این را به این دلیل که خودم این کار را انجام دادم، نمیگویم. استرس این کار به شدت بالا بود و من برای این که ثابت کنم این کار در ایران صورت گرفته و نه در جایی مثل ترکیه دوبار این کار را انجام دادم، یکبار در خیابان گیشا و یکبار در اتوبان شیخ فضلالله.
بعضی منتقدان هم این اعتراض را روشی برای گرفتن پناهندگی عنوان کرده بودند…
اگر میخواستم فقط به یک کشوری پناهنده شوم، لازم نبود جان خودم را به خطر بیاندازم یا مثلا به قول بعضیها آبروی خانوادهام را ببرم. واقعیت این است که از نظر ایرانیها هیکل من زشت است و من هیکل زیبایی ندارم که آن را به نمایش بگذارم و جلب توجه کنم. اتفاقا من خیالم راحت بود که کسی از بدن من سو برداشت جنسی نمیکند و این من هستم که به عنوان یک مادر باید این کار را بکنم، حالا اگر کسی فکر میکند که من فقط میخواهم پناهنده شوم و لقمه را دور سرم پیچاندم، قضاوت خودش است.
فکر میکنید این نوع اعتراض به اندازه اعتراض علنی فمنها دیده میشود؟
معتقدم همانقدری که اعتراض برهنه فمنها در جلوی یک مجلس تاثیر می گذارد و موج ایجاد می کند، اعتراض من هم عمل میکند. حالا در اخبار کشور ما هیچگاه واقعیت بازتاب داده نمیشود اما به هرحال این حرکت ادامه دار خواهد بود و کسانی پیدا می شوند که مثل من فکر کنند و با من هم عقیده باشند و برای عقیده شان مبارزه میکنند.
شما در ایران در رشته تئاتر و سینما کار میکردید. آیا قوانین دست و پاگیری وجود داشت؟
بسیاری به من میگویند تو با این کار کارت را هم از دست دادی. جواب من ممکن است به ضرر خودم تمام شود اما واقعی است. واقعیت این است که من در ایران هیچگاه نتوانستم فیلمی را که دوست دارم بسازم یا تئاتری را که میخواهم روی صحنه ببرم حتی نتوانستم آنچه را که در مغزم میگذرد روی کاغذ بیاورم. من باید با نگاه حکومت کار میکردم و چون این نگاه را دوست نداشتم خیلی کم کار میکردم و در واقع کار نداشتم. این به این معنی نیست که کاری نمیکردم و درآمدی نداشتم بلکه معنایش این است که کاری را که درسش را خوانده بودم، برایش وقت و هزینه صرف کرده بودم، انجام نمیدادم.
آیا این نوع مبارزه را ادامه میدهید؟
بله، میخواهم به زنان ایرانی این جسارت را بدهم که دیگر ساکت نباشند و به قوانین ضد زن جمهوری اسلامی واکنش نشان دهند.