زنان ایرانی در ابتدای راه پر پیچ و خم آگاهی جنسی

فرستنده خبر خانم دیانا تبریزی ۱۵ اسفند ۱۳۹۴

فاطمه اختصاری

در سال‌های اخیر، مقالات و آمارهای زیادی را درباره عاملیت اقتصادی زنان در ایران دیده و خوانده ایم. با وجود محدودیت‌هایی که برای اشتغال زنان در ایرا وجود دارد، در گزارش بانک جهانی در سال ۱۳۸۶ ایرانی‌ها از نظر نگاه مثبت به فعالیت‌های اقتصادی زنان در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در رتبه نخست قرار گرفته‌اند. نمره ایرانی‌ها در شاخص تأیید کار زنان در خارج از خانه هم بیشترین رقم در سطح منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاست.

همچنین براساس این گزارش تعداد زنان ایرانی که در بازار کار فعالیت دارند به نسبت جمعیت خود بالاترین رقم را در سطح منطقه به خود اختصاص داده است. اما آیا عاملیت زنان در مسائل جنسی و موارد مشابه نیز این پیشرفت را نشان می‌دهد؟ یا میزان آگاهی و توانمندسازی زنان در بخش‌هایی بنیادین عمداً نادیده گرفته شده است؟

women sex

در این مقاله به جنبه‌هایی از توانمندسازی زنان خواهیم پرداخت که دارای اثر غیرمستقیم اما عمیق بر روی توسعه فرهنگی و اقتصادی بوده اما به علل گوناگون در سال‌های اخیر از آنها غفلت شده است.

روابط جنسی پس از ازدواج

قوانین ایران که نشأت گرفته از قوانین اسلامی است در زمینه ی مدیریت مسائل جنسی پس از ازدواج تا اندازه ی زیادی حق را به مردان می دهد. ریشه بسیاری از این قوانین به تفاسیری برمی گردد که از آیه ۲۲۳ سوره بقره ارائه شده است و در آن به صراحت گفته می‌شود که: «زنان در حکم کشتزار شما هستند پس هر زمان که بخواهید می‌توانید به کشتزار خویش درآیید» هرچند افرادی مثل «فاطمه مرنیسی» به نقل از «طبری» بیان می‌کنند که حتی در زمان پیامبر هم این آیه به این بحث پایان نداد و تفاسیری متضاد و حتی گاهی به نفع زنان از آن می‌شد.

در قانون مجازات اسلامی سخنی از تجاوز شوهر به همسر نیست و بالتبع مجازاتی هم برای چنین عملی در نظر گرفته نشده است. به طور کلی قانون کیفری ایران در این مورد ساکت است. در عوض قانون مدنی در جایی دیگر تمکین را از وظایف زن دانسته است. تمکین در معنای خاص آن انجام وظایف زناشویی از طرف زن است. یعنی هر وقت شوهر اراده کرد، زن بایستی نیازهای جنسی وی را، حتی بر خلاف میل باطنی خودش، برآورده کند. در صورتی که مثلا از سال ۱۹۹۳ در ۵۰ ایالت آمریکا تجاوز زناشویی جرم محسوب می شود و در سال ۲۰۰۶ دبیر کل سازمان ملل از پیگرد قانونی تجاوز زناشویی در ۱۰۴ کشور خبر داد.

مشکل در آنجایی اوج می‌گیرد که بسیاری از زنان نیز به مسأله‌ای به نام «تجاوز زناشویی» آگاهی نداشته و با وجود عدم رضایت و حتی آسیب‌های جسمی و روحی به آن تن می‌دهند و مخالفتی را ابراز نمی‌کنند. البته در سالیان اخیر با افزایش آگاهی زنان با توجه به افزایش گردش اطلاعات در فضاهای مجازی و همچنین افزایش سطح تحصیلات و حضور زنان در اجتماع، تا اندازه ای این وضعیت تغییر کرده اما با توجه به خلاءهای قانونی فاصله ی بسیار زیادی تا سطح مطلوب دارد.

از طرفی دیگر عدم آشنایی یا درک درست زنان از مقوله‌هایی نظیر ارگاسم و همچنین قوانینی که زن را به قطع نفقه در صورت عدم تمکین تهدید می‌کند، باعث شده که بسیاری از آنها در روابط جنسی خود همچنان در جایگاه مفعولی حاضر شوند. اما تجربه‌ها نشان داده که آگاهی زن از وضعیت جسمی، جنسی و حقوق خودش می تواند به بهبود جایگاه او در روابط زناشویی و طبعا در اجتماع، کمک شایانی داشته باشد.

اکثر زنانی که به مطب شخصی من در سال‌های اخیر مراجعه کرده اند شناخت دقیقی از فرایند ارگاسم و تجربه قابل ذکری از آن نداشته‌اند. همین مسأله باعث بروز مشکلات روحی و خانوادگی شده که در نهایت به افسردگی زن منجر می شود و در بسیاری از موارد منشأ این مشکلات برای خود او هم ناشناخته است.

توجیهات زنان برای تن دادن به تجاوز زناشویی و روابط بدون لذت و رضایت عمدتاً جلوگیری از خیانت همسر و ازدواج مجدد وی و حفظ بنیان خانواده است. در صورتی که در اکثر موارد همین مسأله در درازمدّت باعث نرسیدن زن به ارگاسم، نارضایتی جنسی و از هم پاشیدن بنیان خانواده می‌شود.

بارداری

در حال حاضر زنان در ایران، اولین فرزند خود را در فاصله‌ای به طور متوسط سه سال و نیم پس از ازدواج به دنیا می‌آورند. مطالعات در مورد زمان ورود به مادری و عوامل موثر بر تاخیر در به دنیا آوردن اولین فرزند حاکی از این است که به دلایلی نظیر ازدواج زودرس، مشکلات مالی و نداشتن منابع مالی و ادامه تحصیلات، زنان تمایل به کاهش تعداد فرزند و افزایش فاصله ازدواج تا اولین فرزند دارند. اما از طرفی با توجه به اهمیت فرزندآوری در فرهنگ ایرانی و نگرش زنان در رابطه با سن مناسب بارداری و نیز برای جلوگیری از انگ نابارور بودن که از طرف افراد جامعه به زنان بدون فرزند زده می‌شود، خیلی از آنها بالاجبار تن به باروری می‌دهند.

اکثر اوقات، زنان حتی وقتی درگیر مسائل بغرنج خانوادگی و در آستانه جدایی هستند، برای حفظ بنیان خانواده گزینه بارداری را انتخاب می‌کنند. این مسأله در زنانی که همسر دوم مرد هستند نیز به وفور دیده می‌شود. که حتی با وجود داشتن فرزند در خانواده -فرزندانی که به همسر قبلی مرد یا زن متعلق هستند- باز هم زن تمایلی غیرمنطقی به بارداری و داشتن فرزندی از شوهرِ هم اکنون خود دارد و گاهی اوقات این اصرار از جانب شوهر صورت می‌پذیرد و زن به خاطر حفظ زندگی جدید خود توانایی نه گفتن را ندارد.

در سال‌های اخیر با توجه به تلاش‌های انجمن‌های حمایت از زنان و گنجاندن واحدهایی نظیر تنظیم خانواده در دروس دانشگاهی، وضعیت بارداری‌های ناخواسته و فرهنگ غلط فرزندآوری برای بقای ازدواج در حال بهبود بود. هرچند مقاومت مردان در مقابل وازکتومی، عدم استفاده یا استفاده نادرست از کاندوم و… (و در واقع در مقابل مالکیت زن بر بدنش برای بچه‌دار شدن یا نشدن) همچنان ادامه داشت. در سال گذشته با توجه به حذف واحد تنظیم خانواده از دروس دانشگاهی و همچنین تصویب طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده در مجلس، باز هم تلاش شده که از مالکیت زن بر جسم خود صرف نظر شده و او را به عنوان ابزاری مطرح کنند که گاهی در خدمت کاهش و گاهی در خدمت افزایش جامعه برای پیشبرد سیاست‌های منطقه‌ای نظام قرار می‌دهد.

در بیمارستان و مطب، روزانه با ده‌ها زن روبه‌رو بوده ام که یا به خاطر فقر آگاهی، وظیفه زن را تنها خدمت به شوهر و تولید بچه می‌دانستند و با وجود قرار داشتن در وضعیت پرخطر نظیر سن بالا یا مصرف داروهای خاص یا زمینه بیمارهای‌های مادرزادی اصرار به داشتن فرزند می‌کردند و ترس از دست دادن همسر یا تغییر نگاه اجتماع و خانواده در اکثر موارد مهم‌ترین علت این اصرار، عنوان می‌شد. ناتمام ماندن تحصیلات دانشگاهی، از دست رفتن موقعیت‌های کاری و… که بر اثر بارداری در زمان غیرمناسب و با فشار غیرمستقیم جامعه و اطرافیان صورت می‌گیرد در نهایت زن را خانه‌نشین کرده و از جایگاه قدرت و برابری او می کاهد.

سقط جنین

در ایران و در بسیاری از کشورها موانع زیاد قانونی یا عرفی برای سقط جنین وجود دارد. حتی قانون «سقط درمانی» که در ایران وجود دارد تنها در چند ماه اول امکان پذیر است و بعد از آن حتی در صورت وجود بیماری‌های مادرزادی و… قانون به هیچ وجه اجازه سقط را به مادر نمی‌دهد و تلخ‌تر آن است که اگر مادر راضی به بارداری نباشد حتی در ماه‌های نخستین و قبل از حلول روح هم اجازه ی سقط جنین را ندارد.

abortion1

البته سال‌هاست که زنان در مقابل این اجبارهای اعمال شده بر وضعیت بارداری از سوی جامعه و حکومت مقاومت کرده‌اند و آمار غیررسمی نشان دهنده سه برابر شدن میزان سقط در ایران است. این موضوع با وجود پیشرفت در زمینه‌های جلوگیری از بارداری نشانگر انتخابگری زنان در بارداری و بچه‌دار شدن است. البته نمی‌توان علاوه بر افزایش آگاهی از دو عامل تاثیرگذار افزایش روابط قبل ازدواج و همچنین افزایش فشارهای اقتصادی بر خانواده‌ها غافل شد. تلخ ترین قسمت ماجرا آن است که با توجه به قوانین سختگیرانه، تنها سقط‌ها به سمت انجام در شرایط غیر بهداشتی و بدون نظارت سوق داده می‌شود که باز هم در نهایت این زنان هستند که دچار آسیب‌های جدی روحی و جسمی می‌شوند. در حالی که پژوهش‌ها نشان داده است که میزان انجامِ سقط‌جنین در کشورهای مختلف، صرف‌نظر از اینکه در آنها سقط‌جنین امری قانونی است یا نه، یکسان است.

در مطب بارها به زنانی برخورده‌ام که می‌خواهند بدون هماهنگی و اجازه شوهر، فرزند خود را سقط کنند. با وجود بار سنگین مالی که این مسأله بر زنان وارد می‌کند به دلیل حمایت کامل قانون از مردان و تمایل اکثر آنها به نگه داشتن بچه (بعد ازدواج) اکثر سقط‌ها بدون اطلاع همسر صورت می‌گیرد که هم از لحاظ مشکلات جسمی و هم در بحران‌های گاه به گاه روحی بعد از سقط، باعث تنها ماندن زن و عدم حمایت همسر از او می‌شود. اگرچه کنشگری زنان در این بخش نشانگر آگاهی آنهاست اما باید با آگاه سازی خانواده‌ها شرایط را به گونه ای فراهم کرد که زن در این مسأله از همراهی و حتی مشورت همسر برخوردار شود تا بتواند با کمترین آسیب ممکن این وضعیت را پشت سر بگذارد.

گسترش عاملیت زنان در ابعاد جنسی و شخصی برعکس عاملیت اقتصادی آنان، راه درازتری را در پیش دارد. که خود منوط به مسائلی نظیر افزایش آگاهی فردی، تغییر قوانین، تغییر فرهنگ و… است. مطمئنا اوّلین قدم آگاهی زن از وضعیت خود به عنوان یک انسان برابر و مالک بر تن و روح خود است. مسأله‌ای بسیار ساده و ابتدایی که در فرهنگ و آموزش مردسالار نادیده گرفته می شود و زن را به جایگاهی منفعل تنزل می‌دهد. امری که تنها با آگاه سازی زنان و همچنین مردان جامعه قابل تغییر است.