ارسال کننده:خانم دیانا تبریزی 7-12-94
کمپین تغییر چهره مردانه مجلس که خاموش شد، انگار صدای زنان و مطالباتشان از مجلس ایران هم خاموش شد. تا زمانی که فعالان این کمپین امید داشتند تعدادی از کاندیدهایشان تایید صلاحیت شوند و به مجلس راه پیدا کنند، صدایی از زنان داخل ایران به گوش میرسید که میخواستند از فرصت انتخابات مجلس برای تغییرات کمی و کیفی در حوزه زنان استفاده کنند، اما اکنون این صداها کم رمق شده است. تنها برخی از گروهها هستند که تلاش میکنند در شبکههای ارتباطی مثل تلگرام به طور ویژه برای مشارکت سیاسی زنان فعالیت کنند و باقی صداهای مخالف به نفع آنچه که «رای سلبی» خوانده میشود، خاموش شده است.
حالا که گروههای مختلف سیاسی و کارشناسان و فعالان سیاسی تلاش میکنند از آخرین فرصتها برای جلب آرا یا حتی تشویق به رای ندادن استفاده کنند، کسی درباره زنان و مطالباتشان حرف نمیزند و در هیاهوی درگیریهای سیاسی، مطالبات زنان اولویت چندانی ندارد.
هرچند مشخص نیست که دقیقا چه تعداد زن برای انتخابات مجلس شورای اسلامی تأیید صلاحیت شدهاند، اما در تهران، از ۱۱۴۶ داوطلب حدود ۱۶۱ نفر زن هستند. از این ۱۶۱ نفر در لیست انتخاباتی اصلاحطلبان هشت زن و در لیست انتخاباتی اصولگرایان شش زن حضور دارند.
در شهرستانها هم زنانی هستند که مستقل یا با حمایت جناحهای سیاسی وارد عرصه شدهاند و گاه تعداد آنها قابل توجه است. مانند استان گیلان که در آن صلاحیت ۱۴ زن تایید شده و زنان گیلانی این شانس را دارند که ۹ زن را راهی مجلس دهم کنند. اما نقطه مشترک اکثر این کاندیداها این است که چندان شناخته شده نیستند و بسیاری از آنها به دلیل نداشتن حمایت جناحی از رقابت با کاندیداهای مرد باز میمانند و در صورت راهیابی هم میزان حمایت آنها از مطالبات زنان چندان مشخص نیست.
از سوی دیگر، در حالی که از زنان خواسته میشود که فارغ از مطالبات جنسیتی با رای دادن در انتخابات مشارکت کنند، کاندیداهایی که در لیستهای مختلف معرفی شدهاند، سوابق روشنی در برخورد با مسائل زنان ندارند. کاندیداهای زن اصولگرایان، اغلب کسانی هستند که کارنامه قابل قبولی در حوزه زنان نداشتهاند و مردان این فهرست هم به عنوان حامیان حقوق زنان شناخته نمیشوند. در فهرست اصلاحطلبان هم افرادی مانند علی مطهری حضور دارند که عملکرد و موضعگیریهای آنها در حوزه زنان همواره مورد انتقاد فعالان جنبش زنان بوده است.
با این جال فعالان زنانی که موافق شرکت در انتخابات و حامی «رای دادن به هر دو فهرست اصلاح طلبان» هستند، از ایده برابریخواه بودن کاندیداها چشم پوشیدهاند و میخواهند به همه افراد این لیستها رای بدهند.
این موضع اما برای همه برابریخواهان قابل قبول نیست. یک فعال حوزه زنان که در ایران زندگی میکند و نمیخواهد نامش منتشر شود معتقد است: «به خصوص در فضای مجازی و در میان افراد پر طرفدار، آنقدر دعوت خاتمی به رای دادن به تمام افراد هر دو لیست اطلاحطلبان حجت بوده که حتی ذرهای به نامهای موجود در این لیستها فکر نمیکنند و دایم در حال تکرار حرف او هستند. من خودم چند جایی اعتراض کردم اما به من گفته شد که اگر میخواهی اصولگراها به مجلس راه پیدا نکنند، مجبوری به اینها رای بدهی. اما به نظر من این روند اشتباه است. من فکر میکنم از بین کاندیداهای مستقل افراد بیشتری را میشد انتخاب کرد که مطابق ایدههای برابریخواهانه ما باشند. به نظرم واقعا خندهدار است که من نوعی سرم از تبعیض جنسی درد بگیرد، بعد به مطهری رای بدهم. حتی چندنفری از فعالان که اوایل با شدت بیشتری در مورد نمایندههای ضد زن حرف میزدند الان دیگر چیزی نمیگویند، شاید چون میخواهند دو دستگی نشود. اما بالاخره باید خط قرمز های و مرزهایی در زندگی وجود داشته باشد. اگر مسئله زنان برای من خط قرمز است، به نمایندهای که علنا ضد حقوق زن حرف میزند رای نمیدهم.»
زنان؛ اولویت چندم
برخی از فعالان زنان در داخل یا خارج از ایران از مشارکت زنان در انتخابات مجلس دهم حمایت میکنند و معتقدند که مشارکت نکردن همواره به ضرر زنان بوده است، برخی نیز معتقدند که در شرایط فعلی موضوع زنان اولویت نیست؛ چون اولویتهای مهمتری وجود دارد.
در میان چهرههای فعال حوزه زنان اما برخی فکر میکنند که بدون وجود جنبشی منسجم در حوزه زنان، مشارکت صرف در انتخابات کمکی به پیشبرد مسائل زنان نمیکند و در شرایطی که جنبش زنان در ایران به شدت سرکوب میشود، حتی با ورود تعداد بیشتری از زنان به مجلس، نمیتوان مطمئن بود که مطالبات زنان پیش میرود.
منصوره شجاعی، فعال زنان اما معتقد است که بخشی از جنبش زنان که در قالب کمپین تغییر چهره مردانه مجلس فعالیت کرده، دست کم در فراهم آوردن مقدمات یک مشارکت سیاسی موفق بوده است. او میگوید:
«نقطه شروع هر حرکتی تبلیغ و ترویج و تشویق است که باید از سوی نهادهای غیر سیاسی زنان اتفاق بیفتد تا زنان به موضوع حساس شوند. این اتفاق از طرف بحشی از جنبش یعنی کمپین تغییر چهره مردانه مجلس که پیش از تمام جریانها کار خود را شروع کرد، افتاد؛ آن هم در ماه آبان که هنوز سر وصدایی نبود. حساسیت به انتخابات از طربق یک کمپین فرایندمحور ایجاد شد و این کمپین بهرهای که میخواست ببرد برد؛ یعنی ترغیب به کاندید شدن و حق مشارکت سیاسی. به اعتقاد من وقتی چهار هزار نفر خود را کاندید میکنند، این نشانه حساسیت زنان است. ما این رقم را تاکنون نداشتهایم. بنابراین ترغیب به کشاندن زنان به سوی مشارکت سیاسی موفق شد. اما اینکه از این تعداد چندنفر از فیلتر شورای نگهبان خارج میشود، کار جنبش زنان نیست. جنبش زنان ساده لوح نیست که تصور کند از آن تعداد ۱۰۰ یا ۵۰ نفر انتخاب میشود. اما پیش از آن در طی این ماجرا با کاندیداها حرف زد و برابری خواهان را به میزگرد دعوت کرد. اما آنها رد صلاحیت شدند. بسیاری از زنان فعال این گروه، دانشجوی اخراجی و ممنوعالتحصیل و … بودند و به همین دلیل اصلا نتوانستند ثبت نام کنند اما حالا اینها برای حضور زنان برابری خواه تیلیغ می کنند. حتی در این انتخابات سلبی برای رد کاندیدهایی که نماینده ما نیستند.»
اما اینکه چرا جناحهای سیاسی در تبلغیات انتخاباتی خود به مطالبات زنان توجهی نمیکنند و حتی در ارائه لیست زنان را کمتر مورد توجه قرار دادهاند، سوالی است که منصوره شجاعی چنین به آن پاسخ میدهد: «در لیست اصلاح طلبان تنها هشت زن هست یعنی از حداقل امکان موجود استفاده شده. این مساله را میتوان چنین توضیح داد که نگاه کمپینی مثل کمپین تغییر چهره مردانه مجلس، این است که به کمیت هم اهمیت میدهد اما نگاه سیاسی اهمیت نمی دهد. در واقع باید این سوال را از زنان اصلاح طلب پرسید که چرا برای مسائل زنان تلاش نمیکنند و چرا تعداد زنان در این لیست از یک سوم هم کمتر است.»
به نطر میرسد هر اندازه که نسبت اصوالگرایان با مسائل زنان روشن است، اصلاحطلبان با اینکه بر سرمایه اجتماعی حضور زنان در انتخابات و رای دادن آنها تاکید میکنند، تکلیف خود را با مسائل زنان روشن نکردهاند. اولویت اصلی آنها پیروزی جناحی است و بر همین اساس نه تنها نمایندگان اصلاحطلب که حتی زنانی که با حمایت این جریان به صحنه انتخابات میآیند، تاکید مشخصی بر مسائل زنان ندارند و آن را اولویتهای بعدی خود میدانند.