شکاف طبقاتی، بحران پیش‌روی آموزش در ایران/ هزینه آموختن مهارت درست‌زندگی کردن؛ 11 میلیون‌تومان/با این‌حساب علم بهتر است یا ثروت؟

ارسال کننده خبر : خانم لیدا اشجعی 18 دی

آفتاب :

امید، پدر کودکی 6 ساله است و در روز ساعت‌ها کار می‌کند تا هزینه اقساط مدرسه‌ای را بپردازد که فرزندش در آن تحصیل می‌کند. هرچند محمد تازه پیش دبستانی است و راه طولانی را پشت سر دارد اما در ابتدای راه خرج زیادی را بر روی دوش پدر گذاشته است. امید هر ماه سخت کار می‌کند تا علاوه بر خرج و مخارج خانه، قسط 1 میلیون و نیمی مدرسه را بپردازد. با این وجود خوشحال است و می‌گوید: «برایم مهم نیست که چقدر پول می‌پردازم، این مهم است که محمد زندگی کردن را می‌آموزد نه زنده بودن را» مدرسه محمد در اصل مدرسه نیست، بیشتر شبیه به یک موسسه است که دانش‌آموزان را برای زندگی کردن پرورش می‌دهد و به شیوه مدارس اروپایی، مفاهیم با کار گروهی و مشاهده در ذهن کودک گنجانده می‌شود
به گزارش آفتاب، پدر محمد از این شیوه راضی است و می‌گوید: «کارگروهی پایه اصلی تدریس در این مدرسه است. چیزی که بسیاری از ما آن را نیاموخته‌ایم. محمد به تبعیت از کلاس درس به ما هم یاد‌ می‌دهد که در خانه کارگروهی کنیم. شب‌ها که به خانه می‌رویم اولین درخواستش این است که هر سه باهم آشپزی کنیم»نقطه مقابل آموزش سنتی

مبارزه با آموزش‌های طوطی‌وار روشی است که مدرسه محمد در پیش گرفته و سعی دارد آن را با گردش‌ها و اردوهای علمی یا با آزمایش و مشاهده گروهی ریشه کن کند. امید می‌گوید: «حفظ کردن، بدون درک فایده‌ای ندارد. ریاضی و علوم باید فهمیده شود. این کاری است که مدرسه محمد می‌کند. دانش‌آموزان برای فهم بهتر هر چیز آن را تجربه می‌کنند. هر هفته به طبیعت می‌روند و آن را کشف می‌کنند. گاهی به موزه حیوانات می‌روند تا بدن آنها را بشناسند».

قصه می‌گوید، قصه می‌شنوند

مدرسه محمد بیش از این که آموزش را به خواندن و نوشتن خلاصه کند، سعی دارد تا ادبیات را در کنار پرورش تخیل و داستانسرایی در کودکان گسترش دهد. امید می‌گوید: «محمد کلاس قصه‌گویی را خیلی دوست دارد. هر روز بخشی از کلاس به این کار اختصاص دارد. معلم از تصویر روی جلد کتاب گرفته تا آخرین صفحه، کودکان را با داستان همراه می‌کند» چهار ماه از آغاز سال تحصیلی می‌گذرد. هرچند هنوز زود است تا خروجی آموزش را در کودکان بتوان ارزیابی کرد اما امید می‌گوید: «محمد در همین چند ماهی که به مدرسه می‌رود مفهوم زندگی را به خوبی آموخته است. او می‌داند که چطور پول خرج کند و چطور باید پس‌انداز کند»

نیشگون ایران به همه نظام‌های آموزشی

امسال بیش از 13 میلیون دانش آموز وارد 105 هزار کلاس درس شده‌اند و حدود 11 میلیون دانش آموز در مدارسی درس می‌خوانند که با خرج دولت اداره می‌شود. این در حالی است که تنها یک‌میلیون و ۳۷۷ هزار دانش‌آموز در مدارس غیر دولتی سال تحصیلی 94-95 را پشت سر می‌گذارند. براساس گفته‌های مرضیه گُرد، معاون وزیر آموزش و پرورش و رییس سازمان مدارس غیردولتی و مشارکت‌های مردمی و خانواده: «شهریه گرانترین مدرسه غیردولتی کشور هشت میلیون تومان است»، مدارسی که تنها برای کنکور پایه ریزی شده‌اند و فقط دانش‌آموزان را تا پای کنکور می‌رسانند. با این حال وجود مدارسی مثل مدرسه‌ای که محمد در آن تحصیل می‌کند نشان می‌دهد که مدارس کشور هرچند با سرعت لاک‌پشت به سوی مفهومی شدن پیش می‌روند اما همچنان درگیر بحران هویتند. محمدرضا نیک‌نژاد، کارشناس مسائل آموزش و پرورش در گفت‌وگو با ابتکار می‌گوید: «در دنیا آموزش و پرورش نوین به سمت و سوی آموزش‌های مهارتی پیش می‌رود. در نظم آموزش جهانی، بخشی از آموزش شامل آموزش‌های سنتی نظیر خواندن و نوشتن و حساب کردن است و بخش دیگر آن که رنگ بیشتری به خود گرفته است، آموزش مهارت‌های زندگی را شامل می‌شود. به این وجودآموزش و پرورش ایران هر شیوه‌ای را تجرب کرده و مزه هر سبک آموزشی را چشیده است اما آنقدر ساختارش دچار مشکل است که نمی‌تواند بر روی اجرای تمام و کمل روش‌ها متمرکز شود.»

فاصله‌ای که دو چندان می‌شود

شاید از نظر «امید» جور کردن 11 میلیون تومان برای ساختن آینده «محمد» کار سختی نباشد اما او گله مند است و می‌گوید: «تفاوت فاحشی میان سطح خانوادگی ما و سایر دانش آموزان وجود دارد. هر چند سعی می‌کنم که محمد چیزی از دیگران کم نداشته باشد اما تفاوت هنوز وجود دارد. کمترین سفری که دوستانش در تعطیلات می‌روند دوبی است و ما بهترین جای که می‌توانیم برویم شمال است» هرچند مدرسه‌ای که محمد در آن تحصیل می‌کند از روش‌های نوینی آموزشی برای تربیت و نه آموزش صرف به دانش‌آموزان استفاده می‌کند اما شاید بحرانی را در دل نهفته دارد. محمدرضا نیک‌نژاد، کارشناس مسائل آموزش و پرورش می‌گوید: «این مدارس هرچند از نظر کارکرد و روش‌هایی که برای تربیت دانش آموزان دارد می تواند بسیار سودمند باشد اما باید کل سیستم آموزش و پرورش ما به این سمت حرکت کند و به سمت آموزش‌های مهارتی پیش رود. آموزش هایی که مبتنی به تجربه دانش‌آموز باشد و نه حفظ کردن صرف. به عبارتی دیگر دانش آموز باید فهم مفاهیم آموزشی را از طریق تجربه دریافت کند. پرورش شخصیت دانش آموز برای آماده کردن او برای زندگی آینده بسیار مهم است. این هدف به تازگی در ساختار آموزشی کشورهای پیشرو در جهان وارد شده است. در این میان کل دانش‌آموزان چه در مدارس خصوصی و چه دولتی با این شیوه آموزش داده می‌شوند و نه تنها چند درصدی از آنها. سیستم آموزش و پرورش ما نیز ناگزیر است که به این سمت برود.»

با وجود اینکه روی اول سکه پدید آمدن مدارس زندگی محور خوش رنگ و لعاب است اما روی دوم سکه آنقدرها جذاب به نظر نمی‌رسد. نیک‌نژاد در این باره می‌گوید: «روی دیگر این ماجرا در ایران به شکاف طبقاتی دامن می زند. دانش آموزی که توانایی مالی و شاید سطح فرهنگی خوبی هم نداشته باشد از این آموزش بی نصیب می‌ماند در حالی که آموزش همگانی و رایگان رکن اصلی آموزش در کشور است. هیچ دانش آموزی نه فقیر و نه غنی نباید از آموزش دور بماند» باز هم همه چیز به پاسخ این سوال باز می‌گردد «علم بهتر است یا ثروت». پدر محمد می‌گوید: «زندگی» اما او هنوز هم شک دارد. می‌گوید: « می‌خواهم زندگی محمد را بسازم اما نمی‌دانم زندگی زیر بار قسط و وام و قرض به کام ما چه خواهد شد؟» او نمی‌داند که سال دیگر محمد به این مدرسه خواهد رفت یا نه.