ارسال خبر: ندا امین 8 دی ماه
امروز هشتم دی ماه، هشتاد و یکمین زادروز بانوی شعر ایران، فروغ فرخزاد است.
فروغ فرخزاد شاعر نامدار و نواندیش معاصر در هشتم دی ماه 1313 در خانه ای قدیمی، در محله امیر آباد تهران دیده به جهان گشود. او فرزند سوم محمد فرخزاد و توران وزیری تبار بود . فروغ دو خواهر و چهار برادر داشت با نامهای پور اندخت، امیر مسعود، فریدون، گلوریا، مهرداد و مهران. فروغ فرخزاد شش ساله بود که پا به دبستان گذاشت. در سال 1319 در سن هفت سالگی ، نخستین جرقه های تراوش ذهنی، شیطنت و یکه تازی شروع میشود که تا سال های بعد ادامه مییابد.
پس از اتمام دوره ابتدایی برای گذراندن دوره متوسطه در سال 1325 به دبیرستان خسرو خاور رفت. او بعد از اتمام دوره دبیرستان در هنرستان « بانوان » ثبت نام کرد و ضمن تجربه اندوزی در رشته خیاطی نزد « بهجت صدر » ، نقاشی را از استاد « علی اصغر پتگر » آموخت، و با « سهراب سپهری»، شاعر و نقاش بزرگ معاصر و « مهری رخشان » آشنا شد و توانست با استفاده از تجربیاتشان طرح هایی از چهره خود را ترسیم کند.
هنوز 16 سال بیشتر نداشت که علی رغم میل اطرافیان در 23 شهریور 1329 با « پرویز شاپور » همسایه پشت به پشت خانه شان و نوه خاله مادرش که 15 سال از خودش بزرگتر بود ازدواج کرد. آن دو برای ادامه زندگی در سال 1332 به اهواز رفتند و نه ماه بعد تنها فرزندشان پسری به نام « کامیار » به دنیا آمد. از این سالها به بعد بود که فروغ به طور جدی به شعر وشاعری روی آورد.
اختلافات زناشویی ونداشتن تجانس روحی و ناهمگونی های اخلاقی و فکری و فرهنگی بسیار، سرانجام در سال 1334 باعث جدایی او از همسرش شد. پرویز مردی اهل قلم و اندیشه بود و در حوزه طنز و طراحی هجایی فعالیت می کرد. در پی طلاق قانون فرزندش را از او می گیرد، این بی عدالتی را در اشعارش اینچنین بیان میکند :
« وقتی اعتماد من بر ریسمان سست عدالت آویزان بود / و در تمام شهر / قلب چراغ های مرا تکه تکه میکردند /وقتی که چشم های کودکانه عشق مرا / بادستمال تیره قانون میبستند / …»
در سال 1337 سینما توجه فروغ را به خود جلب کرد و در این مسیر با ابراهیم گلستان آشنا شد که این آشنایی مسیر زندگی او را تغییر داد. او در« سازمان فیلم گلستان » برای پاسخ گویی به تلفن و امور دفتری استخدام شد و پس از مدت کوتاهی به فراگیری تدوین فیلم از ابراهیم گلستان پرداخت و از طرف او برای آموزش دوره تدوین به انگلستان اعزام شد و پس از بازگشت فیلم « یک آتش » را تدوین کرد.
فروغ پس از بازگشت از انگلستان به فیلم برداری و بازیگری روی آورد. و در فیلم هایی چون؛« خواستگاری » به کارگردانی ابراهیم گلستان و « چرا دریا طوفانی شد» به نویسندگی « صادق چوبک » بازی کرد و همچنین در نمایش نامه « شش شخصیت در جست وجوی نویسنده » اثر « لویئچی پیر اندلو » به صحنه رفت.
فرخزاد در تیر ماه 1341 سفر تحقیقی ای به جذام خانه « باباباغی » در تبریز داشت، برای ساخت فیلم مسندی به سفارش « جمعیت کمک به جمین » به نام « خانه سیاه است ». این مستند جایزه بهترین فیلم از جشنواره «اوبر هاوزن » آلمان و « کن » فرانسه را برای فروغ به همراه داشت.
او داستان نویسی ، دوبله فیلم ، ساخت مستند ، بازی در فیلم و نمایش نامه و ترجمه متون هنری غرب را نیز تجربه کرده بود .فروغ به زبان های ایتالیایی، فرانسه و آلمانی در حد نیاز آشنایی داشت و انگلیسی را به خوبی میدانست، هم در مکالمه و هم در نوشتن و ترجمه تبحر زیادی داشت.
سر انجام فروغ فرخزاد در روز دوشنبه 24 بهمن ماه 1345 به دلیل جلو گیری از برخورد با ماشین حامل دانش آموزان دبستان « قلهک » اتومبیلش از مسیر منحرف شده و فروغ به بیرون پرت میشود. پس از تصادف او را به بیمارستان انتقال دادند ولی پیش از هر اقدام پزشکی جانش را از دست داد و در تاریخ 26 بهمن ماه در گورستان « ظهیر الدوله » در «در بند » تهران به خاک سپرده شد .
سازمان فرهنگی یونسکو فیلم نیم ساعته ای از او تهیه کرده است زیرا او در بیرون از مرز های ایران به خوبی مطرح شده بود و تعدادی از شعر هایش در آلمان ، سوئد و انگلستان ترجمه شدند.
پنج مجموعه ی شعر از وی به نامهای اسیر، دیوار، عصیان، تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد به یادگار مانده است.
مرگ زود هنگام فروغ در حقیقت پایان یک زندگی کوتاه و آغاز یک تولد دیگر بود .