ارسال کننده : آقای محمود نعیمی 30 اگوست
استان وایر: «دکتربازی» اصطلاحی است که میتواند یادآور روزهای کشف در کودکی باشد؛ روزهایی که کودکان بدون داشتن اطلاعات و آموزش کافی به کشف بدن یکدیگر میپردازند. این اصطلاح البته در ادبیات روزمره ایرانیها جای خود را باز کرده و به شوخی لفظی میان آنها تبدیل شده است اگرچه در زندگی حرفهای پزشکان زن به واقعیتی میماند که روزانه از سوی بیماران با آن روبه رو میشوند.
دانشجویان رشته پزشکی پس از فارغالتحصیل شدن باید دورهای را با عنوان «طرح» در مناطق محروم بگذرانند. این دوره اما برای پزشکان زن مجرد به «کابوس» بیش تر شباهت دارد. اولویت گذراندن طرح برای زنان مجرد، شهرستانها و شهرهای مرزی و برای متاهلان، شهرهای مرکزی است.
«سارا»، پزشک متخصص زیبایی و پوست است. او که ۳۳ سال سن دارد، درباره تجربه گذراندن طرح به «ایران وایر» می گوید: «فکر میکردم بالا بودن معدل در محل گذران طرح موثر است اما زمانیکه میخواستم فرم آن را روی اینترنت پر کنم، گزینه متاهل را انتخاب کردم و دیدم تمام شهرهای نزدیک محل زندگیام [کرج] قابلیت پذیرفتن من را دارند. آن را به مجرد تغییر دادم و تنگستان بوشهر نصیب من شد.»
می گوید: «اکثر زنان، مناطق محروم را انتخاب میکنند تا زمان گذراندن طرحشان کوتاهتر شود. اما برخی از این دخترها که به روستاها میروند، مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند ولی از ترس آبرو، سکوت میکنند. این اخبار بین ما پزشکان در گروههای تلگرامی و شبکههای اجتماعی پخش میشود. بعضی از همکاران که میخواهند نامههای انتقادی بنویسند نیز در آن به این تجاوزهای جنسی اشاره میکنند؛ اما نه به شکل عمومی. مسخره است که دختران مجرد را تک و تنها به روستا میفرستند و در خانههایی اسکان میدهند که نه نگهبانی دارد و نه امنیتی.»
سارا دوران طرح خود را در تنگستان گذرانده است و از آنجایی که خانه بهداشت این منطقه در حال تعمیر بوده، او را در یکی از اتاقهای بیمارستان اسکان داده بودند: «این پانسیون هم امنیت نداشت. ته بیمارستان بود و پشت آن هم قبرستان قرار داشت. از ترسم طبقه اول را قبول نکردم چون دیوارهای بیمارستان کوتاه بود و هر روز و شب این استرس را داشتم که ممکن است یکی بیاید و یک بلایی به سرم بیاورد و هیچکس هم متوجه آن نشود. در روزهای عید که هیچکس در بیمارستان نبود، پزشک کشیک بودم. سه روز باید کار میکردم و تمام آن سه روز و سه شب را از ترس و استرس نخوابیدم.»
پس از دوران طرح اما پزشکان زن در مطب یا بیمارستانها مورد آزار جنسی کلامی یا رفتاری قرار میگیرند به طوریکه در برخی از مطبهای تخصصی زنان، پزشکان زن حتی از پذیرفتن مردان در اتاق انتظار خود نیز خووداری میکنند.
به گفته سارا، پزشکان متخصص زیبایی، پوست، اورولوژیستها و البته روانشناسان بیش از سایر گرایش ها ی این رشته در این خصوص تهدید میشوند؛ به طور مثالف بیماران مبتلا به «اکزیبیشنیسم» که کشش آنها به خودارضایی مقابل دیگران است، از جمله بیمارانی هستند که روانشناسان با آنها برخورد دارند.
بر اساس گفتههای این پزشک، آزارجنسی در دوران دانشجویی کمتر است چراکه آنها زیر نظر رزیدنتها کار میکنند. به طوریکه وقتی سارا با آزارجنسی کلامی از سوی یکی از بیماران روبه رو شده بود، مسوول بخش متوجه شد و اقدامات پزشکی آن بیمار را شخصا بر عهده گرفت.
این پزشک متخصص زیبایی اما از بیمارانی که خود با آنها روبهرو شده، روایت می کند: «بدون اجازه، شلوار خود را پایین میکشند یا آلت تناسلیشان را در میآورند.»
به گفته او، فرقی نمیکند که بیمار مردی متاهل باشد یا مجرد: «معمولا از هر ۱۰ مردی که برای بیماری ناحیه تناسلی خود مراجعه میکنند، دو نفر آنها واقعا بیمار هستند.»
سارا در این مواقع یا مطب را ترک میکند یا از نگهبان های مرد کلینیک کمک میطلبد: «مثلا بیماری ۴۵ ساله داشتم که در چهارمین مراجعهاش، پس از برداشتن خالهای گردنش، یکدفعه آلتش را درآورد و گفت خالهای گوشتی آن را برایم بردار یا مریض دیگری که میگفت جوش میزنم و از من میخواست که به بدن او دست بزنم. هرچه میگفتم نیازی به دست زدن نیست و بیماری شما مشخص است، بیش تر اصرار میکرد که به پهلوها و پاهایش دست بزنم. من هم هر بار دستکشهایم را در میآورم، از اتاق خارج میشوم و به منشی خود میگویم که دیگر به فلان مریض وقت نده.»
او هم چنین به تجربه یکی از همکارانش اشاره می کند که در بیمارستان «روزبه» – مرکز روانپزشکی ایران – چه گونه از سوی یک بیمار روانی مورد تجاوز جنسی قرار گرفت: «داشتیم در بخش راه میرفتیم که یکدفعه یکی از بیماران به سمت ما آمد و دوستم را بغل کرد. سعی داشت به زور لبهای او را ببوسد و بدنش را با دست میمالید. در میان جیغ و فریادهایی که میکردیم، یکی از همکاران پسر که هیکل درشتی داشت به کمک ما آمد و بیمار را از بدن همکارم جدا کرد.»
آن ها حالا توصیه های امنیتی را رعایت می کنند: «مادر یکی از دوستانم پرستار بود و همیشه به ما میگفت در بیمارستان روزبه هیچوقت برای بستن بندهای کفشتان خم نشوید. در حیاط و راهروها سریع حرکت کنید و به چشمان بیماران اینجا زل نزنید چون بسیاری از آن بیماران هایپر سکسشوال هستند.»
سارا که خود را علاقهمند به روانشناسی معرفی میکند، معتقد است از نگاه و رفتارهای بیماران خود متوجه قصد و نیت آنها میشود اما با این وجود، پس از اتمام دوران طرح، برای تامین امنیت خود از سازمان نظام پزشکی درخواست اسپری گاز اشکآور کرده است: «البته بقیه همکارانم میگویند که شوکرها بهتر عمل میکنند و امکان خطا در اسپریهای اشکآور وجود دارد. چون تا اسپری را درآوری و تازه حواست باشد که سر اسپری را به سمت صورت طرف مقابل بگیری، ممکن است هر اتفاقی رخ دهد. اما به هر حال، برای گرفتن شوکر باید پروسهای طولانی گذراند و به چندین ارگان مراجعه کرد.»
سازمان نظام پزشکی ایران برای حفظ امنیت پزشکان زن به آنها مجوز داشتن اسپریهای گاز اشکآور و شوکر میدهد. هرچند که این آزار و اذیتهای جنسی در خیابان ها و حتی زندگیهای زناشویی گریبان بسیاری را گرفته است.
به گفته این پزشک، برخی از بیماران نیز منشیها را مورد آزار قرار میدهند. به طوریکه در تماسهای تلفنی منشیها را زیر فشار می گذارند که چرا حاضر نیستند بیمارهای مردی را بپذیرند که آلت تناسلیشان مشکل زیبایی دارد!
بر اساس طرح تطابق جنسیتی که چند سالی از اجرای آن گذشته، بیماران و پزشکان تفکیک جنسیتی میشوند؛ به این شکل که در برخی از بیماریها، بیماران مرد باید به پزشکان مرد مراجعه کرده و بیماران زن به پزشکان زن: «اگرچه با اصل این طرح مخالفم و به هر حال تفکیک جنسیتی است اما برای این طرح برای گرایشهایی از پزشکی که به مناطق تناسلی مربوط است، خوب است. هرچند که با وجود این طرح نیز ما از آزارجنسی در امان نیستیم.»
سارا اما معتقد است که بیش از آنکه به خاطر حرفه پزشکی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته باشد، در جامعه حریمش شکسته شده است: «ما از ۱۲ سالگی به خودمان قبولاندیم که در جامعهای مریض زندگی میکنیم. از همان سن دستهای متجاوز در خیابان، تاکسی یا اتوبوس به بدنمان رسید. انگار همیشه منتظریم که همین الان یکی بیاید و ما را دستمالی کند. اولین باری که من آلت تناسلی مردی بالغ را دیدم، ۱۳ ساله بودم و با دوستم از کلاس زبان برمیگشتیم. ناگهان مردی جلویمان ظاهر شد و آلتش را از شلوارش بیرون کشید؛ یا سال گذشته که از مطب به خانه میرفتم و موتورسواری دنبالم کرده بود. جلوی خانهمان که رسیدم، آلتش را روی موتور بیرون آورد و من هم که داشتم از ترس سکته میکردم، سریع وارد خانه شدم.»
آمار مشخصی از آزارجنسی که زنان به طور روزمره با آن روبه رو هستند، موجود نیست؛ نه آماری از این آزار در محل کار و نه در سطح جامعه. اگرچه این مساله پدیدهای جهانی است اما این پزشک باور دارد که سکوت در مقابل آن به رشد «خشونتی پنهانی» علیه زنان در جامعهای که مریض جنسی است، کمک میکند: «به ویژه اگر پزشکی باشید که باید بیماری های تناسلی را درمان کنید.»