تراژدی تجاوز به دختران قبل از اعدام در جمهوری اسلامی

ارسال کننده: کمیته ادیان آقای فرشید کاویانی

تجاوز به دختران باکره پیش از اعدام در ایران جزئی از قوانین مجازات کیفری است.

استبداد حکمرانان در سیر تکاملی جامعه بشری همواره جنایاتی را در راستای بقای خود بر پیکره تاریخ ثبت نموده که همانند زخمی بر دردهای عصر مربوطه درد را منتقل مینماید. برای مشروعیت بخشیدن به این جنایات نیز به تناسب جهانبینی عامه تحت فرمان، حاکمیت توهم سازی و سیستم پایه ریزی نموده اند که در دوران معاصر اکثریت دیکتاتوری های مشمول، با اتکا بر تقدسگرایی مذهبی، به منظور تداوم سلطه خویش دست به غیر انسانی ترین اعمال باز نموده اند.

یک از هزاران جنایت در قوانین کیفری فعلی ایران که هم اکنون نیز مورد استفاده دستگاه های قضایی میباشد “صیغه دختر باکره قبل از اجرای حکم اعدام” میباشد. صرف نطر از اینکه اساسا اعدام در ذات خود نیز جنایتی غیر قابل چشم پوشی است، تجاوز و تحدی وحشیانه عوامل حکومتی به دختری که چند ساعت بعد از آن نفس کشیدن را دریغ اش میکنند با هیچ آیینی قابل توجیه نمیباشد.

اعدام چیست ؟

نوعی کیفر و مجازات که البته به صورت خلاصه اشد مجازات است و در قانون اساسی برخی کشورها مانند ایران گنجانده شده است. در این حکم که بر اساس دادگاه – عمومی، جنائی، نظامی و غیره زندگی یک انسان سلب می شود. عربستان سعودی، چین، آمریکا، عراق و ایران بالاترن آمار اعدام را دارند.

در سالهای بدوی حکومت اسلامی که در صدور احکام تاخت و تاز به دلخواه از سوی قضات نا آگاه و بی خرد همه گیر شده بود، بسیاری شنیدند و دیدند که چون از نظر اسلام دختری که رابطه جنسی نداشته و باکره است بی گناه به شمار می آید، اگر اعدام شود به بهشت می رود، پس طبق فتوای شرعی، برای جلوگیری کردن از بهشت رفتن دختران سیاسی محکوم به اعدام در شب پیش از اجرای حکم، آنها را مجبور به صیغه با یکی از پاسداران یا کارگزاران دیگر زندان می کردند. تا با تجاوز، از آنها رفع بکارت شود و بعد اعدام شوند.

اسدالله لاجوردی ( رئیس زندان اوین ) خطاب به دختران ایران : فکر نکنید که شما رو باکره اعدام می کنیم .

بر اساس برخی آمارهای منتشره، از زمان روی کار آمدن دولت اعتدال حسن روحانی 598 زندانی در ایران اعدام شدند که از این 598 نفر تعداد 25 اعدامی انها زن بوده است.

صیغه دختران قبل از اعلام :

در قوانین جزا و کیفری اسلامی ، به هنگام مجازات دختر تفاوتی را در نحوه اجرا قائل شده اند که مبادا از لحاظ شرعی مشکلی پیش آید و در نهایت با اکتفا به این آیه” بای ذنب قتلت ” که مربوط به ممنوع بودن زنده به گور کردن دختران است کار خود را توجیه می کنند.

در برخی از موارد دیده شده بود که بعد از اعدام و با گذشت چند روز پاسداری در خانه اعدامی را زده با گل و شیرینی ادعا کرده که دختر ایشان عقد کرده او بوده.

طبق اسناد مانده از برخی اعدامیان مانند الهه دکنما در سال 62 در شیراز روی لباس خود نوشته بود که به او تجاوز شده است .

در اسلام اعدام دختران باکره ممنوع است و این ادعا برخاسته از این مسئله می باشد و این بهانه ایست برای تجاوز به دختران در زندان، و در هدفی بلند مدت نیز ایجاد فضای رعب و وحشت در میان دختران و خانواده های آنها در صورت گرایش به فعالیت های سیاسی را دنبال مینمودند.

البته اساس این از ادعا از اینجا می باشد در کتاب خاطرات آیت الله منتظری اینگونه آمده است : “زمانیکه که بحث اعدام زنان زندانی مطرح شد من اعتراض کردم که دختران را اعدام نکنید ، اعدام دختران در اسلام بسیار محدود است و دختران را اعدام نمی کنند و امام گفتند خوب به آقایان بگوئید دختران را اعدام نکنید و در نهایت اعلام کردند که آیت الله منتظری گفته است که دختران را قبل از اعدام صیغه کنید .”

صیغه قبل از اعدام یکی از انواع شکنجه های جنسی به حساب می آید .

زنان در زندان های ایران مورد آزار و اذیت های مختلفی قرار می گیرند که اکثریت این شکنجه ها آزار جنسی میباشند و نمونه های زنده آن نیز گواه بر این ساختار ضد بشری است.

شکنجه زنان تنها به توهین و تحقیر زبانی نبوده است بلکه آنها تهدید هم می شدند و بسیاری از زنان ترس از تجاوز داشتند. شکنجه گران مزدور رژیم همواره در اتاق های بازجویی و اعتراف گیری شان از تجاوز به مرد و زن هیچ ابایی نداشته اند و نه تنها برخوردی صورت نگرفته است، همواره مورد حمایت دیکتاتوری مذهبی نیز بوده اند. در زندان قزل حصار که یکی از بزرگترین زندان های ایران به شمار می آید زنان را وادار می کدند که روی به دیوار بایستند و با ضربه به وسط پای انها می زدند که بسیاری از زندانیان دچار خونریزی شدید می شدند. بسیاری از زنان یا باردار بودند یا فرزندان خردسال داشند که مجبور به آوردن فرزندان خود به زندان می شدند. کتک زدن، شکنجه دادن مادران در مقابل کودکان باعث شکنجه های روانی و روحی، هم در مادر هم در فرزندان می شد. آنها با محرومیت در پوشاک، غذا ، ناتوانی در شیر دهی ، یا حتی شیر خشک و بهداشت که کودکان خردسال را مبتلا به بیماری های طولانی مینمود هیچ حق اعتراضی را در مقابل نداشتند.

رژیم هایی همانند جمهوری اسلامی که دیکتاتوری را بر مردم تحمیل مینماند، همواره در اندیشه بستن راه های اعتراضات مردمی هستند که با پیشگیری از آگاه شدن مردم و ترساندن آنها بر این راه مقطعی را تسلط دارند. رژیم اسلامی نیز با استفاده از تاکتیک حذف (فیزیکی و پراتیک) توانسته است فرهنگی نادرست را نیز بر اکثریت تزریق نماید.

زنان نزدیک به نصف جامعه را متشکلند و در نقشهای مدیریتی وجود ندارند. در صورت اعتراض نیز برچسپی سیاسی را بر خود کشیده اند و دادگاه اسلامی ابزاری را جهت رسیدن به اهداف کلان سردمداران در اختیار دارد که “زن” نام دارد. بله با وجود اینکه تلخ است، اما زن در ایران، امروزه ابزار قرار گرفته و اختیاری را ندارد. اشاعه فرهنگ مرد سالاری نیز سبب گشته مرد ایرانی نه تنها برای رفع این فلاکت تلاشی ندارد، با قتل های ناموسی و زن ستیزی های ناشی از مذهب در حقوق، بیشترین کمک را به بدبختی کلی اجتماع نمایند.

بازگشت زن ایرانی از جایگاه ابزاری و غیر انسانی تعریف شده حکومتی جاری به جایگاه انسانی اش ابتدایی ترین و شاید اولین گام در راستای احقاق حقوق انسانی خلق های ایران است. به امید آن روز با اقدام امروز