خشونت عاطفی در صدر خشونت‌های اعمال‌شده بر زنان تهرانی

افکارنیوز

خشونت در حوزه خصوصی یا خشونت خانگی، شامل تمام اشکال خشونت است که در محیط خانواده بر زنان اعمال می‌شود. در تعریف این خشونت گفته می‌شود: خشونتی است که در محیط خصوصی به وقوع می‌پیوندد و عموماً میان افرادی رخ می‌دهد که به سبب صمیمیت، ارتباط خونی یا قانونی به یکدیگر پیوند خورده‌اند.

به گزارش افکارنیوز، دیروز رییس مرکز توسعه، پیشگیری و درماناعتیاد سازمان بهزیستی کشور به نتایج پژوهشی که به تازگی در تهران توسط دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی انجام شده و در آن 1000 زن از مناطق 22گانه شهر تهران به شکل تصادفی مطالعه شده بودند، اشاره کرد و در این خصوص آمارهایی از وضعیتخشونت علیه زنان تهرانی ارائه داد. انواع خشونت علیه زنان

وقتی صحبت از خشونت علیه زنان در محیط خانه می‌شود، تصویر چشمی کبود شده یا آسیب جسمی جدی بر او در ذهن نقش می‌بندد. اما خشونت خانگی علیه زنان انواع و مصادیق گوناگونی دارد که تنها یکی از آن‌ها خشونت جسمی است. خشونت جسمی، خشونت جنسی، خشونت روانی و خشونت مالی از جمله انواع این آسیب اجتماعی هستند. در حوزه خشونت خانگی در ایران، تاکنون تنها یک پژوهش ملی در سال 83 تحت عنوان “بررسی پدیده خشونت خانگی علیه زنان” از طرف دفتر امور اجتماعی وزرات کشور، مرکز امور زنان ریاست جمهوری دولت اصلاحات و با همکاریوزارت علوم انجام گرفته است.

این تحقیق جامع‌ترین تحقیق درباره خشونت علیه زنان در ایران است که البته به آن نقدهای جدی نیز وارد شد که از مهم‌ترین انتقادات وارد بر این تحقیق آن بود که محقق تعریفی از خشونت علیه زنان را مبنای پژوهش خود قرار داده که بیش از اندازه گسترده است. بنابراین آماری که طبق این قبیل تحقیقات از خشونت علیه زنان ارائه می‌شود، نشان‌دهنده نرخ بالای خشونت علیه زنان است که این مسأله خود موجب می‌شود خشونت‌های جدی به حاشیه رفته و مورد توجه عمیق جامعه کارشناسی و سیاست‌گذار واقع نشود. از سوی دیگر موجب می‌شود با لوث‌شدن این مفهوم مواجه شویم و خشونتی که زنان با خطای خود باعث آن بوده‌اند از خشونتی که مردان به ناحق آغاز کرده‌اند، تفکیک نمی‌شود؛ یعنی زنان همیشه به عنوان قربانی مورد توجه این پژوهش هستند.

اما در سال‌های اخیر این نخستین‌باری است که آماری در حوزه خشونت خانگی از سوی یکی از نهادهای رسمی کشور و براساس پژوهشی در کلانشهر تهران ارائه می‌شود. هرچند از جزئیات این پژوهش، شاخص‌ها، گویه‌ها و… مشخص نیست و نیاز به بررسی بیشتر دارد، اما آمار ارائه‌شده جالب توجه است.

خشونت عاطفی در صدر خشونت‌های اعمال‌شده بر زنان تهرانی

مطابق اظهارات رییس مرکز توسعه، پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور در کل 27 درصد از زنان تهرانی 19 تا 49 ساله در این پژوهش اظهار کرده‌اند که در یک سال اخیر مورد خشونت همسرانشان قرار گرفته‌اند. همچنین خشونت جسمی سبک در این زنان نزدیک به 4.2 درصد به شکل زیاد و خیلی زیاد و خشونت جسمی شدید که منجر به ضرب و جرح در زنان شده 1.4 درصد بوده است. از سویی 9 درصد از زنان خشونت عاطفی را به شکل خیلی زیاد و زیاد تجربه کرده و خشونت کلامی نیز رقمی نزدیک به 7.9 درصد را دارد. 5.4 درصد زنان نیز تجربه خشونت جنسی داشتند.

براساس گزارش بخش زنان سازمان ملل متحد برآورد می‌شود که 35 درصد زنان در سراسر جهان، نوعی از خشونت فیزیکی یا جنسی را تجربه کرده‌اند. خشونت علیه زنان در محیط خانواده، هرچقدر هم کم و ناچیز باشد یا نسبت به میانگین جهانی از وضعیت بهتری برخوردار باشد، باز هم تبعات منفی برای نهاد خانواده دارد، اما نتایج این پژوهش گویای نرخ پایین خشونت علیه زنان در پایتختکشورمان نسبت به میانگین جهانی است. از سویی نرخ آسیب‌ها و خشونت‌های شدید نیز به نسبت پایین بوده و بیشتر در حوزه خشونت کلامی و عاطفی قرار دارد؛ خشونت‌هایی که هرچند اثرات لحظه‌ای و جسمی ندارد، اما بر روح و روان زن اثرات بلندمدت دارد.

چه باید کرد؟
تردیدی وجود ندارد که خشونت علیه زنان به‌ویژه در محیط خانه، پدیده‌ای منفور است و تمام ابزارهای فرهنگی، تربیتی و قانونی باید برای کاهش و حذف آن به کار گرفته شود. از سویی در وهله اول لازم است جهت وضع‌سنجی شرایط موجود، با پژوهشی ملی و کارشناسی‌شده وضعیت آماری خشونت علیه زنان در کل کشور احصاء شود و در گام بعد برنامه‌ریزی‌های آموزشی، فرهنگی، تغییرات حقوقی و قضایی و… برای مهار آن صورت گیرد.

از سویی بایستی توجه داشت که هدف اصلی در مقابله با خشونت خانگی علیه زنان، رهایی زن از این خشونت بوده و البته حفظ خانواده نیز اولویت دارد. یعنی رفع خشونت علیه زنان بایستی تا حد امکان منجر به مضمحل شدن و از بین رفتن نهاد خانوادهنشود؛ چراکه این نهاد خود متضمن کارکردهای مثبت برای زنان و جامعه بوده و حذف آن می‌تواند اثرات منفی بیشتری برای زنان در پی داشته باشد. این در حالیست که در حال حاضر هدف اصلی در طرح‌های مقابله با خشونت خانگی علیه زنان که بعضاً از سوی فعالان زن ارائه می‌شود، رهایی زن از این خشونت بدون در نظر گرفتن حفظ خانواده است. در این طرح‌ها زنان برای مقابله باید از طریق رسانه‌ها یا کلاس‌های آموزشی و کارگاه با مصادیق مختلف خشونت علیه خودشان در خانواده آشنا بشوند و بدانند فلان رفتارهای همسر یا پدر یا برادر مصداق خشونت علیه زنان است و نباید از سوی آن‌ها تحمل شود. البته روان‌شناسی و تکنیک‌های برقراری ارتباط و کنترل خشم و مواردی از این دست نیز در این بخش آموزش داده می‌شود تا روابط زوجین بهبود یابد، اما تمرکز بر تشریح قوانین و مکانیزم‌های حمایتی بیرونی است؛ اگر خشونت اتفاق افتاد با کدام شماره تلفن‌ها تماس بگیرند یا به چه مراکزی برای شکایت مراجعه کنند یا در چه شرایطی از خانه‌های امن استفاده کنند.
اگر رویکردهای مرسوم مقابله با خشونت علیه زنان، بیش از سرمایه‌گذاری بر آموزش زنان، آموزش مردان را در برنامه کاری خود قرار دهد و از گروه‌های مرجع تأثیرگذار در جوامع به ویژه روحانیون در کشورهای اسلامی کمک بگیرد و آنان را برای تقبیح خشونت علیه زنان برانگیزاند و همچنین زنان را در کنار آگاه‌سازی با توجه به مؤلفه‌های بومی و انصاف در تعیین مصادیق خشونت، به صبوری و تغییر تدریجی تشویق کند، بسیار موفق‌تر و کم‌آسیب‌تر از شرایط کنونی می‌تواند عمل کند.