خشونت خانگی علیه زنان

نویسنده: شایسته علی‌گلزار

خشونت خانگی به معنی رفتار خشونت آمیز و رفتار سلطه گرانه یک عضو خانواده علیه عضو یا اعضای دیگر همان خانواده است . بر عکس مطالعات جامعه شناسی، هدف اصلی خشونت خانگی کودکان خردسال هستند . دومین نوع خشونت معمول در خانواده خشونت علیه زنان است . خشونت درون خانواده بازتاب الگوی کلی تر رفتار خشن است . بسیاری از مردانی که زنان و کودکانشان را از نظر فیزیکی مورد تعرض قرار میدهند در زمینه های دیگر هم سابقه خشونت دارند . پذیرش فرهنگی شکلهای دیگری از خشونت خانگی مانند تنبیه بدنی از عواملی است که میزان خشونت خانگی را افزایش میدهد .

نتیجه پژوهشهای سازمان جهانی بهداشت نشان میدهد که در هر 18 ثانیه یک زن مورد آزار قرار میگیرد و باردار بودن زنان هم آنها را از خشونت مصون نمیدارد . خشونت خانگی امری است پنهان و متاسفانه در برخی کشورها به دلیل عدم حمایت از قربانیان بسیاری از این خشونتها گزارش نمیشود .

در یک دهه اخیر پژوهشهای زیادی در مورد خشونت خانگی در ایران انجام شده که آخرین آن در سال 1383 در گزارشی 32 جلدی و هر جلد آن بیش از 200 صفحه به پایان رسیده و 28 استان کشور بررسی شده اند . کارفرمای این طرح دفتر امور اجتماعی وزارت کشور ایران و شریک پژوهشی آن با مشارکت معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری و وزارت علوم – تحقیقات و فن آوری ایران است . این پژوهشها نشان میدهد که 66% زنان در ایران از اول زندگی مشترکشان تا کنون یکبار مورد خشونت قرار گرفته اند . در این پژوهش 25 مورد خشونت خانگی طبقه بندی شده که در این طبقه بندی خشونت روانی و کلامی رتبه نخست و خشونت جنسی رتبه آخر را به خود اختصاص داده است . البته آمار پایین خشونت جنسی مربوط به هنجارهای عرفی و حتی شرعی درباره اظهار خشونتهای جنسی در جامعه و فرهنگ ایرانی است . عدم حمایت از قربانیان و عدم مجازات عاملان خشونت جنسی زنان را به خودسانسوری وا میدارد و آمار درستی از میزان واقعی آن در دسترس نیست .

در جامعه ایران، شرایط اجتماعی به گونه ای سامان گرفته است که از هر توع حمایت و کمک رسانی به زنان دچار

خشونت خانگی جلوگیری میکند . زیرا برخی موقعیتهای اجتماعی و خانوادگی امکان بکارگیری خشونت را به افراد

دارای موقعیت اجتماعی میدهد. این امکان، هم از طریق قانون و هم از طریق نگرشهای اجتماعی تقویت میشود .

خشونت خانگی در ایران آشکار است زیرا محدود به محیط خصوصی خانواده نبوده و در همه جا رخ میدهد بدون آتکه دیگران در آن مداخله کنند . به همین دلیل سازمانهای نظارتی ، نه نظارت خاصی بر این رفتار دارند و نه احتمالاً ضرورت حمایتهای ویژه از قربانی خشونت خانوادگی مدنظر قرار میگیرد . مجموعه شرایط فوق باعث میشود که زنان مجبور به تحمل خشونت گردند و زندگی در چنین شرایطی را تحمل کنند .

این در حالی است که موارد فوق ناقض اعلامیه منع خشونت علیه زنان مصوب سازمان ملل متحد در سال 1994 ناقض موارد 1 و 2 اعلامیه جهانی حقوق بشر و همچنین ناقض مواد 19 و 20 و 21 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است .